انشا در مورد دهقان فداکار
در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، انشا در مورد دهقان فداکار با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.
⭐انشا در مورد دهقان فداکار⭐
مقدمه:
در یکی از روستاهای شهرستان میانه، مردی به نام ازبرعلی حاجوی زندگی میکرد که به ریزعلی خواجوی معروف بود. او در آبان ماه سال 1340، شب هنگام و خسته در حالی که ار زمین کشاورزی خود به سمت خانه برمیگشت، متوجه شد که مسیر قطار به دلیل ریزش کوه مسدود شده است.
بدنه:
ریزعلی خواجوی در آن شب سرد و بارانی، با دیدن این صحنه، تصمیم گرفت جان خود را به خطر بیندازد تا جان مسافران قطار را نجات دهد. او کت خود را از تن درآورد و با نفت فانوس آن را آتش زد. سپس، مشعل به دست، به سمت قطار حرکت کرد.
وقتی قطار به نزدیکی ریزعلی خواجوی رسید، او مشعل را تکان داد و با فریاد، مسئولان قطار را از خطر آگاه کرد. قطار با دیدن مشعل و فریاد ریزعلی خواجوی، متوقف شد و از وقوع یک فاجعه جانی جلوگیری شد.
فداکاری ریزعلی خواجوی، در آن شب سرد و بارانی، نه تنها جان صدها نفر را نجات داد، بلکه نام او را در تاریخ ایران جاودانه کرد. او به عنوان نماد فداکاری و ایثار، در یاد و خاطره مردم ایران باقی خواهد ماند.
نتیجه:
فداکاری ریزعلی خواجوی، درس بزرگی برای همه ماست. این درس میگوید که انسانهای عادی نیز میتوانند با شجاعت و ایثار، کارهای بزرگی انجام دهند. ریزعلی خواجوی با فداکاری خود، ثابت کرد که هر کس میتواند در هر شرایطی، برای کمک به دیگران قدم بردارد.