چرا در کارم موفق نیستم؟ چگونه در کارم موفق شوم؟
در این مطلب به بررسی این موضوع که چرا در کارمان موفق نیستیم و چگونه میتوانیم در کارمان موفق شویم خواهیم پرداخت، باما همراه باشید 🙂
اگر میخواهید زندگی موفقی داشته باشید، هیچوقت خودتان را درگیر این 7 عادت انسان های ناموفق نکنید.
7 عادت انسان های ناموفق
عادت اول: آنها منفی فکر میکنند، منفی حرف میزنند و منفی عمل میکنند
آنها در هر شرایطی فقط مشکلات را میبینند. همیشه شکایت میکنند که آفتاب خیلی داغ است، باران گلهای باغچهشان را خراب کرده، باد موهایشان را بههمریخته و … خلاصه، فکر میکنند همه عالم برخلاف میل آنهاست. همیشه مشکل را میبینند و هیچوقت راهحل را نمیبینند. یک ضربه کوچک مشکلات را آنچنان بزرگ میکنند که تبدیل به یک تراژدی اساسی میشود. آنها شکست را عاقبت هر کاری میدانند؛ همچون یک بلای آسمانی که یکدفعه نازل میشود. هیچوقت به جلو حرکت نمیکنند و در زندگیشان تغییر زیادی نمیدهند، چراکه همیشه میترسند حاشیه امنیت و راحتی خودشان را از دست بدهند.
ویژگی های افراد ناموفق
عادت دوم: آنها قبل از اینکه فکر کنند، عمل میکنند!
آنها بر اساس تصمیمهای غریزی، آنی و تکانهای عمل میکنند! مثلاً اگر چیزی را ببینند که خوششان بیاید و چشمشان را در نگاه اول بگیرد بدون لحظهای درنگ آن را میخرند. حتی خیلی چیزهای بهدردنخور و بیربط با زندگیشان. بعد یکچیز بهتر را میبینند و شروع میکنند به ناله و نفرین و چانه زدن برای دست آوردن آن. اگر به دستش بیاورند زود از یادش میبرند و اگر به دستش نیاورند زمان زیادی را صرف غم و اندوه ناشی از آن میکنند.
اکثر وقتها درباره آینده فکر نمیکنند و بااینحال فکر میکنند فردا موقعیت بهتری از امروز خواهند داشت. درباره نتایجی که به دست خواهد آمد، نظری ندارند. عمدتاً از زندگی زناشوییشان لذت نمیبرند. گاهی دست به اعمال خلاف – چه تخممرغدزدی و چه شترمرغ دزدی- میزنند و جالب اینکه همه این کارها را در تصوراتشان، مطلوب میبینند.
عادت سوم: خیلی بیشتر از آنکه گوش بدهند، حرف میزنند!
انگار میخواهند یک «شومن» باشند و خودشان را مدام توی بحثهایی درباره قهرمانان زندگیشان و گروهها و دستههایی که دوست دارند، میاندازند و در این راه از دروغ گفتن هم ابایی ندارند اما اکثر مواقع حرفهایی که میزنند با توجه و استقبال دیگران روبهرو نمیشود. وقتی کسی به آنها نصیحتی میکند، گوشهایشان را میبندند و چیزی نمیشنوند، چراکه آنقدر مغرورند که نمیخواهند اشتباهشان را قبول کنند. در تصور خودشان، خیلی هم با فهم و کمالات هستند. آنها توصیههای دیگران را رد میکنند چون احساس میکنند اگر به حرف دیگران گوش بدهند، رتبه و منزلتشان پایین میآید.
عادت چهارم: آنها راحت تسلیم میشوند
آدمهای موفق از ناموفقها و شکستخوردهها بهعنوان پلههایی برای بالا رفتن استفاده میکنند؛ اما جواب اینکه چگونه این افراد را شناسایی میکنند و پل موفقیتشان را از ناکامی آنها میسازند این است که ناموفقها اکثراً در کاری که انجام میدهند یا صلاحیت ندارند یا استعداد و چه نشانهای واضحتر از نشان آدمی که چیزی در آستین برای رد کردن ندارد؟!
چرا هرچه تلاش میکنم موفق نمیشم
آدمهای ناموفق در شروع هر کاری سعی و تلاش نشان میدهند اما چیزی نمیگذرد که همه شور و شوقشان را از دست میدهند. مخصوصاً وقتی با اشتباهی از خودشان روبهرو میشوند. بهمحض این اتفاق، کارشان را ترک میکنند و دنبال کار دیگری میگردند. البته اتفاقی نمیافتد؛ چون باز همان داستان و همان نتیجه تکرار میشود. آدمهای ناموفق پافشاری خاصی در دنبال کردن رویاها و کارهایی که دوست دارند انجام بدهند، ندارند.
عادت پنجم: آنها حسودند و سعی میکنند دیگران را پایینتر از خودشان نگهدارند
آنها حسودند! خودشان را در موفقیتهای دیگران سهیم میبینند و دیگران را سهیم در شکستهایشان و بهجای اینکه کار و تلاششان را بیشتر کنند شروع میکنند به شایعهسازی و زیرابزنی دیگران و با این کار سعی میکنند دیگران را از معرکه به در کنند و جای آنها را بگیرند. هرچند گاهی آنها در این کار موفق به نظر میرسند اما چیزی که کاملاً واضح است ناموفق بودن آنها است و احساس غرور کاذبشان! آنها حتی اگر در زمینهای خوب باشند و صاحب استعداد و توانایی، به شما هیچ کمکی نمیکنند.
عادت ششم: آنها وقتشان را زیاد هدر میدهند
آنها نمیدانند فردا چهکاری باید انجام بدهند و گاهی فقط میخورند و مهمانی میروند و میگردند و تلویزیون نگاه میکنند و از آن بدتر، خیلی از آنها هیچ کاری نمیکنند و هیچ فکری هم برای آینده در سرشان ندارند. این شاید برای مدتزمان کوتاهی آزاردهنده نباشد و حتی یکی از روشهای آرامشبخش (ریلکسیشن) بهحساب بیاید اما اگر میخواهیم موفق باشیم، باید زمانمان را مدیریت کنیم و به نحو مطلوبی بین کار و سرگرمیهای خودمان تعادل ایجاد کنیم.
چرا در کارمان شکست میخوریم؟
عادت هفتم: آنها راحتترین و بیدردسرترین راه را انتخاب میکنند
اگر دو راه برای انتخاب کردن وجود داشته باشد، آدمهای ناموفق راهی را انتخاب میکنند که راحتتر است؛ حتی اگر این راه منفعت کمتری داشته باشد. آنها نمیخواهند بههیچعنوان به خودشان کمی زحمت بدهند؛ درحالیکه یک زندگی خوب میخواهند. نکتهای که این آدمها نمیدانند این است که هرکسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کِشت! و هیچچیزی بدون تلاش به دست نمیآید (البته در 99 درصد موارد) و اگر همین آدمها کمی، فقط کمی، برای خودشان و در راه خودشان فداکاری کنند زندگیشان خیلی بهتر میشود. در مقابل، زندگی خوب آدمهای موفق بنا میشود بر استمرار و خطا! آنها ثابتقدم هستند و در راه رسيدن به هدفهایشان تسليم نميشوند. آنها خطا ميکنند اما آنها را تکرار نميکنند و از ميان خطاهایشان، نکتههاي مثبت را بيرون ميآورند.
چگونه در کارمان موفق شویم؟
11 تلقينی كه افراد موفق هر روز با خود تكرار میكنند
1- “من نمیتوانم همه کارها را امروز انجام دهم، اما میتوانم اولین قدم کوچک را بردارم”
شما برنامهریزی دارید؛ هدفدارید؛ ایده دارید؛ اما چه کسی اهمیت میدهد؟ تا زمانی که واقعاً کاری انجام ندهید، هیچکدام از اینها به چشم نمیآیند. شاید اضطرابها و شک و تردیدها نگذارند که ما روی ایدههایمان کارکنیم. پیشنهاد میکنیم یک طرح، یک هدف یا یک ایده را انتخاب کنید و کارتان را آغاز نمایید. اولین قدم کوچک را بردارید. اولین قدم معمولاً سختترین قدم است. قدمهای پشت سر هم همیشه آسانترند.
2- “من کاری را انجام میدهم که کسی تمایل به انجام آن ندارد”
اغلب سادهترین راه برای متفاوت بودن، انجام کارهایی است که دیگران از انجام آن سرباز میزنند. مهم نیست چهکاری باشد. هر چیزی که هست، انجامش دهید. با این کار کمی از دیگران متفاوت میشوید. پس ادامه دهید. هرروز، به انجام کاری فکر کنید که دیگران تمایلی به آن نشان نمیدهند. پس از یک هفته، غیرعادی، پس از یک ماه، خاص و پس از یک سال، باورنکردنی خواهید شد و بهطورقطع دیگر شبیه بقیه نیستید.
چگونه در کارم موفق باشم؟
3- “من با ترس روبرو میشوم”
بدترین ترس، ترس از ناشناختهها است. هنوز هم هیچچیز سختتر و ترسناکتر ازآنچه که فکر میکنیم، نیست. البته غلبه بر ترس بسیار هیجانانگیز است. ممکن است بارها این جمله را گفته باشید ” باورم نمیشود این کار را من انجام داده باشم”، شور و هیجان تمام وجودتان را میگیرد، هیجانی که ممکن است مدتها آن را تجربه نکرده باشید. هرروز کاری را که به نظرتان کمی ترسناک است، انجام دهید. مطمئن باشید که راهی برای غلبه بر مشکلات پیدا خواهید کرد. چون شما میتوانید.
4- “من قدردان کسانی هستم که دیگران قدرشان را نمیدانند”
برخی شغلها نیازمند تلاش بیشتر هستند تا مهارت. حملونقل بستهها، بستهبندی مواد غذایی، تسویهحساب مسافران و کارهایی ازایندست بهخودیخود نسبتاً آساناند. تفاوت آنها در زحمت و تلاشی است که برای آنها کشیده میشود. شغل بعضیها چندان جلبتوجه نمیکند، با یک تشکر خشکوخالی از کنار آنها نگذرید. به آنها لبخند بزنید، به چشمهایشان نگاه کنید و به آنان جملههای محبتآمیز بگویید.
همیشه در اطراف شما کسانی هستند که بهسختی کار میکنند؛ بدون آنکه به آنها توجه شود. با خودتان عهد ببندید که ازجمله کسانی باشید که هرروز حداقل از یکی از آنها قدردانی میکنید. با این کار نهتنها شما به آنها احترام میگذارید بلکه بهترین نوع احترام را نیز دریافت میکنید، احترامی که از تأثیر گذاشتن، هرچند گذرا، در زندگی یک شخص دیگر حاصل میشود.
رازهای موفقیت افراد موفق
5- “ده برابر آنچه که صحبت میکنم، گوش میدهم”
حقیقت این است که افراد مطمئن و با اعتمادبهنفس نیاز چندانی به صحبت کردن احساس نمیکنند. گاهی اوقات صحبت میکنیم نه به این خاطر که دیگران علاقهمند به شنیدن حرفهایمان هستند، بلکه به این خاطر که خودمان به حرف زدن علاقمندایم. هرگز به خاطر رضایت خودتان صحبت نکنید. اگر این کار را بکنید، اطرافیان خود را میرنجانید.
6- “مهم نیست دیگران در مورد من چه فکری میکنند”
اکثر اوقات، باید نگران این باشیم که دیگران در مورد ما چه فکری میکنند، اما نباید بگذاریم نظر دیگران ما را از راهی که برای زندگی خود انتخاب کردهایم، باز دارند. اگر واقعاً میخواهید کسبوکاری را آغاز کنید و به نظر خودتان در این زمینه اطلاعات لازم را دارید و مطمئن هستید، این کار را انجام دهید. نگران نباشید که دیگران شمارا دیوانه خطاب کنند، کار خودتان را انجام دهید. این زندگی شماست. بگذارید به کام شما باشد.
7- “من به سؤالی پاسخ میدهم که پرسیده نشده است”
آدمها گاهی اوقات مردد هستند. گاهی اوقات نامطمئن. گاهی هم خجالتی. بعضی وقتها به هر دلیلی سؤالی متفاوت ازآنچه که میخواهند از شما میپرسند و انتظار دارند به آن جواب دهید. مثلاً کارمندتان از شما میپرسد که آیا لازم است برای دوره دیدن در برخی رشتهها ثبتنام کند. چیزی که واقعاً میخواهد از شما بپرسد این است که آیا جای پیشرفت در سازمان شمارا دارد؛ او امیدوار است شما بگویید بله و البته امیدوار است دلیلش را هم به او بگویید.
پشت چندین سؤال پرسیده، یک سؤال نپرسیده وجود دارد. شما میتوانید به آن سؤال هم پاسخ دهید، چراکه پاسخ آن سؤال خواسته فرد سؤالکننده نیست بلکه نیاز اوست.
راههای پیشرفت در کسب و کار
8- “من خوبم ولی کامل نیستم”
تأثیری که شما در اولین برخورد بر دیگران میگذارید تا آخر عمر یادشان میماند؛ پس برخورد اول بهنوعی تعیینکننده ادامه رابطه با دیگران خواهد بود. شما برای این کار فقط یکبار فرصت دارید. کامل بودن، تنها نتیجه قابلقبول است. متأسفانه، هیچ محصولی و یا هیچ سرویسی کامل نیست و هیچ پروژه یا ابداعی بهطور کامل برنامهریزی نشده است. پس سخت کار کنید، کارتان را به نحو احسنت انجام دهید و بگذارید پیش برود. مشتریان و همکارانتان به شما میگویند که کدام بخشها نیاز به اصلاح و پیشرفت دارند و این یعنی شما اصلاحات و پیشرفتهایی را در کارتان اعمال میکنید که برای بقیه مهم هستند.
هیچ کاری به سرانجام نمیرسد مگر این بگذارید پیش برود. به خودتان اعتماد داشته باشید شما میتوانید با سختکوشی به هر مشکلی غلبه کنید.
9- “سعی میکنم بهترین را انجام دهم”
همه ما اشتباه میکنیم. همه ما نقاط قوتی داریم و میتوانیم برخی کارها را بهتر انجام دهیم. انسانهای موفق انتظار ندارند کامل باشند، اما همیشه فکر میکنند که میتوانند بهتر باشند. روز گذشته را مرور کنید. ببینید چهکارهایی بهخوبی انجامگرفتهاند و کدام قسمتها میتوانستند بهتر از این باشند. مسئولیت آن را به عهده بگیرید و به خودتان قول بدهید امروز کارتان را بسیار بهتر انجام میدهید.
چگونه در کسب و کارم پیشرفت کنم؟
10- “همیشه میتوانم بخشی از کار خود را به دیگران محول کنم”
گاهی اوقات ممکن است تجربه، سرمایه، ارتباط و استعداد کافی برای انجام کاری را نداشته باشید، اما همیشه میتوانید بیشتر فکر کنید، زرنگی کنید و کارتان را به دیگران واگذار نمایید. حتی وقتیکه همه نیروها در مقابل شما است، تلاش و پافشاری میتوان جزء امتیازات رقابتی شما محسوب شود و شاید اینها تنها امتیازاتی باشند که شما واقعاً نیاز دارید.
11- “صبر میکنم و به نتیجه کارهایم نگاهی میاندازم”
شما طرحهای بزرگ و اهداف بزرگ دارید و هرگز از خودتان راضی نیستید؛ چون رضایتمندی تکبر و خودپسندی میآورد. متأسفانه اکثر اوقات علت نارضایتی شما این است که فکر میکنید به هدفتان نرسیدهاید. همیشه بیشتر و بیشتر بخواهید، اما بدانید تمام چیزهایی که دارید مخصوصاً رابطه خویشاوندی و دوستی مهمتر از هر چیز دیگری است که آرزوی داشتنش را دارید. آنچه که در وجودتان دارید، امید، آرزو، یا رؤیا نیست. آنچه که دارید واقعیت است. آنچه که دارید متعلق به شما است. قدرش را بدانید.