انشا در مورد تنفر
در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، انشا در مورد تنفر برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.
⭐⭐انشا اول در مورد تنفر⭐⭐
تنفر را نمی توان توصیف کرد، خوشبختانه من تا به حال احساس تنفر از کسی نداشتم چون معتقدم وقتی از کسی یا چیزی نفرت داریم برای لطمه زدن به آن دست به کارهای زیادی می زنیم. من معتقدم ایجاد حس تنفر از کسی بیشتر از دوست داشتن زمان می برد.
من معتقدم که بین نفرت و دوست نداشتن تفاوت زیادی وجود دارد. وقتی از کسی تنفر داریم به این معنی که او را دوست نداریم اما می توانیم تحملش کنیم. دوست داشتن کسی به اندازه نفرت انرژی و احساس نمی خواهد. وقتی از کسی یا چیزی متنفریم، احساسات منفی قوی در ما ایجاد می شود که تمام احساسات مثبتمان بر آن فرد غلبه می کند.
مردم همیشه می گویند از کسی یا چیزی متنفرند. من این را بارها گفته ام اما هیچ وقت دوست ندارم احساس تنفر داشته باشم. هر وقت من و برادرم با هم دعوا می کنیم من همیشه به او می گویم که از او متنفرم و از اتاق بیرون می روم و درب را می کوبم یا با چهره ای بغض آلود در اتاق نشیمن روی مبل می نشینم. اما برادرم بعد از مدتی همه چیز را فراموش می کند و هیچ وقت از من متنفر نمی شود. یا مثلا من بارها گفته ام از یک کلاس خاص در مدرسه متنفرم، اما در حقیقت متنفر نیستم بلکه در کلاس درس علوم یا انگلیسی قوی نیستم.
نفرت کلمه ای که زیاد می شنویم اما متنفر بودن از کسی خیلی سخت است و انرژی زیادی از ما می گیرد و به نوعی اتلاف وقت محسوب می شود.
⭐⭐انشا دوم در مورد تنفر⭐⭐
یکی از بیشترین تنفراتی که من در زندگی دارم. صبح زود بیدار شدن و رفتن به مدرسه است، به خصوص از بیدار و آماده شدن برای امتحاناتم که پدرم من را خیلی زود از خواب بیدار می کند.
به دلیل اینکه او مرا مجبور به انجام این کار می کند، من از این کار بسیار تنفر دارم. همینطور از ورزش کردم در صبح بیزارم و ترجیح می دهم در رختخواب و زیر پتوی گرم بخوابم.
یکی دیگر از احساس تنفرهای من وقتی است که چندین دوست صمیمی با یکدیگر دعوا می کنند چون دوست دارم همه باهم دوستانه و خوشحال باشند. من از هر نوع دعوایی احساس ناراحتی می کنم و آرامش را بیشتر ترجیح می دهم. اما بعضی افراد معمولاً ارزش رفتار صحیح را درک نمی کنند و زمان زیادی را صرف مشاجره و دعوای بی معنی می کنند.
از ظرف شستن هم تنفر دارم و ترجیح می دهم شخص دیگری این کار را برایم انجام دهد. از مکالمه مودبانه با دوستان و والدینم نیز تنفر دارم. من می توانم صمیمانه به آنها سلام کنم چرا باید با رفتار مودبانه خودم را آزار دهم.
می دانم که باید بردبارتر بود و سعی کرد خود را با چیزهایی وفق داد که همیشه با انتظارات ما مطابقت ندارند، اما من نمی توانم اینطوری که هستم نباشم و همچنان در مورد چیزهایی که بیشتر از همه دوست ندارم این احساس را دارم.
مشکل نفرت این است که اگر آن را در قلب خود پرورش دهید، همیشه آدمی عصبانی و ترشرو خواهید بود. اگر می خواهید متنفر باشید سعی کنید از طریق یک نقاشی یا شعر آن را از خود بیرون کنید. به نظر من هیچ چیزی مانند هنر برای خنثی کردن نفرت وجود ندارد. حتی می تواند تنفر را به چیزی زیبا تبدیل کند.
بهترین انشا بود باعث افتخار ایران است