انشا در مورد جان بخشی به گل
در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، انشا در مورد جان بخشی به گل برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.
مقدمه:
من یک گل هستم. یک گل رز سرخ. من در باغی زیبا متولد شدم و در میان گلهای دیگر رشد کردم.
بدنه:
من یک موجود زنده هستم. من قلبی از عشق و روحی از زیبایی دارم. من به همه چیز زندگی میبخشم.
من به انسانها زیبایی و امید میبخشم. من آنها را به دنیای رویاهایشان میبرم.
من دوست دارم با انسانها همراه باشم. دوست دارم آنها را در سفرم همراهی کنم و به آنها از زیباییهای طبیعت بگویم.
یک روز، یک دختر بچه به باغ آمد. او به من نگاه کرد و لبخند زد. من از دیدن او خوشحال شدم و تصمیم گرفتم با او حرف بزنم.
دختر بچه از من پرسید: «تو کی هستی؟»
من به او گفتم: «من یک گل هستم.»
دختر بچه گفت: «خیلی زیبا هستی.»
من از حرف دختر بچه خوشحال شدم و گفتم: «ممنونم.»
من و دختر بچه مدت زیادی با هم صحبت کردیم. من به او از زیباییهای طبیعت و اهمیت حفاظت از آن گفتم.
دختر بچه به حرفهای من گوش میکرد و با دقت به من نگاه میکرد. وقتی من تمام حرفهایم را گفتم، دختر بچه گفت: «من قول میدهم که از طبیعت محافظت کنم.»
من از حرف دختر بچه خوشحال شدم و گفتم: «من از تو ممنونم.»
من و دختر بچه با هم خداحافظی کردیم و او به راه خود ادامه داد.
من امیدوارم که انسانها همیشه از من و دیگر گلها محافظت کنند تا بتوانیم به زندگی خود ادامه دهیم و به همه چیز زندگی ببخشیم.
نتیجه:
گلها موجودات زنده ای هستند که نقش مهمی در زندگی انسان ها و طبیعت دارند. ما باید از گلها محافظت کنیم تا بتوانند به زندگی خود ادامه دهند و به همه چیز زندگی ببخشند.
این انشا خیلی انشای زیبایی بود و من از ان لذت بردم❤️❤️❤️