معنی ضرب المثل از این ستون به آن ستون فرج است

مفهوم ضرب المثل از این ستون به آن ستون فرج است
این ستون به آن ستون فرج است. به این معنی که تو کاری انجام بده، حتی اگر به نظر بیفایده باشد، اما شاید همان کار، راهی برای رهایی و پیروزی تو باشد.
یک مرد گناهکار در مرز اعدام قرار داشت. او به فرمانده شهر گفت: “آخرین خواستهام را برآورده کنید. به من مهلت بدهید تا به دوردستترین شهر که مادرم در آنجا زندگی میکند، بروم و خداحافظی کنم. قول میدهم بازگردم.”
فرمانده و مردم با تعجب و خنده به او نگاه کردند. با این حال، فرمانده به مردم گفت: “کسی ضمانت این مرد را میدهد؟”
اما هیچکس ضمانتی نداشت. مرد گناهکار با خواری و ترحم گفت: “ای مردم، شما میدانید که من در این شهر غریبهام و کسی را نمیشناسم. یک نفر برای خشنودی خدا ضامن من شود، تا من بتوانم به دوردستترین شهر بروم و خداحافظی کنم و بازگردم.” ناگهان یکی از مردم گفت: “من ضامن میشوم. اگر او نیاید، به جای او من را بکشید.” فرمانده شهر با تعجب همه، این ضمانت را پذیرفت. ضامن را به زندان انداختند و مرد گناهکار از دست مرگ فرار کرد. روز مقرر فرا رسید و مرد محکوم حاضر نشد.
ضامن را به ستونی بستند تا او را اعدام کنند، اما ضامن درخواست کرد: “مرا از این ستون ببرید و به آن ستون ببندید.” آنها پرسیدند: “چرا؟” او گفت: “از این ستون به آن ستون فرج است.” در نتیجه، آنها او را به ستون دیگر منتقل کردند و بستند. در همین حال، مرد محکوم بازگشت و فریاد زد. ضامن را رها کردند و خودش طناب را به گردن خود آویخت. فرمانده با دیدن این وفای به قول، مرد گناهکار را بخشید و ضامن نیز با “از این ستون به آن ستون رفتن”، از مرگ رهایی یافت.