مازوخیسم (خودآزاری یا آزارخواهی) چیست؟ + انواع مازوخیسم
مازوخیسم چیست؟
انحراف مازوخیسم نقطه مقابل سادیسم یا دیگرآزاری است. یک فرد سادیستیک از آزار و اذیت کردن دیگران لذت میبرد، اما یک انسان مبتلابه “مازوخیسم” از عذاب و شکنجهای که خودش متحمل میشود لذت کسب میکند. افرادی که به این نوع انحراف مبتلا هستند بهشدت تمایل دارند که چه بهوسیله خود و چه از طرف دیگران، آزار ببینند یا حتی شکنجه شوند. کامیابی روانی این بیماران، جز با زجر و آزار دیدن حاصل نمیشود.
انواع مازوخیسم
مازوخیسم روانی
مازوخیسم روانی حالتی است که در زندگی عادی مردم دیده میشود. بعضی افراد در زندگی، خود را از هر لحاظ در اختیار فرد محبوب خویش قرار میدهند و هر نوع خفتی را که از طرف وی به آنها تحمیل شود، میپذیرند. اگر روابط از مرز تجاوز کند و جنبه ارباب و غلامی پیدا کند و یکی از طرفین تا حدی که بردهای از اربابش اطاعت و فرمانبرداری میکند، بندهوار خواستهای طرف مقابلش را اجابت کند، میتوان گفت که به انحراف مازوخیسم روانی دچار شده است.
مبتلایان به این نوع مازوخیسم، جز دشنام و خفت و خواری چیزی نمیطلبند و زخمزبان، اهانت و ناسزا آنها را به اوج میرساند. مازوخیستهای روانی، تا زمانی که از کسی دشنام نشنیدهاند یا شخصی آنها را تحقیر نکرده است، ناراحت و ناآراماند. بسیاری از زنان جوان و تحصیلکرده و برومندی که با مردانی بهمراتب پستتر از خود ازدواج میکنند مبتلابه مازوخیسم روانی هستند. این زنان در برابر قویهیکل بودن مرد که صفتی بهاصطلاح بارز به شمار میرود، کلیه معایب و نقایص اخلاقی و ذاتی او را بهسادگی نادیده میگیرند.
بهطورکلی میتوان گفت که منحرف مازوخیست، یک انسان خفتطلب و اهانتجو است و به هر ترتیبی که بتواند خود را به دیگری تسلیم میکند تا تمایلات روانی خود را اقناع کند.
مازوخیسم احساساتی
بعضی از افراد مبتلابه مازوخیسم که معمولاً کمرو، نادان و بیسواد هم هستند، از آشکار شدن انحراف خویش خودداری میکنند و به درون خود پناه میبرند. این افراد میکوشند با تجسم صحنههای مختلف مازوخیسم از راه فکر و خیال، تمایلات غیرعادی خود را نشان دهند. این دسته از منحرفان را مازوخیست های احساساتی و انحراف آنها را مازوخیسم احساساتی گویند.
مازوخیسم جنسی
مازوخیسم جنسی مشارکت عمدی در فعالیتی است که شامل تحقیر، ضرب و شتم، محدودیت یا سوءاستفاده دیگری است تا هیجان جنسی را تجربه شود. این اختلال با بردگی جنسی تفاوت دارد. مازوخیسم جنسی نوعی پارافیلی است، اما اغلب مازوخیست ها معیارهای بالینی یک اختلال پارافیلی را ندارند و این امر مستلزم آن است که رفتار فرد، خیالپردازی یا فشارهای شدید فرد منجر به پریشانی یا اختلال قابلتوجهی شود.
رفتار ماسوخیستی جنسی معمولاً در اوایل بزرگسالی مشهود است و گاهی با بازی مازوخیستی یا سادیسمی در دوران کودکی شروع میشود. شیوع اختلال مازوخیسم جنسی ناشناخته است. بااینحال، یک گزارش واحد از دادههای یک نظرسنجی تلفنی در استرالیا (2001 تا 2002) نشان داد که 2.2٪ از مردان و 1.3٪ از زنان، در 12 ماه گذشته در مازوخیسم جنسی و یا سادیسم شرکت داشتهاند.
فعالیت مازوخیستی تمایل به تشریفات دارد. برای بیشتر شرکتکنندگان، تحقیر و ضرب و شتم بهسادگی اعمال میشود. شرکتکنندگان میدانند که این یک بازی است و با دقت از تحقیر یا صدمه واقعی جلوگیری میکنند. بااینحال، برخی از مازوخیست ها شدت فعالیت خود را با زمان افزایش میدهند که بهطور بالقوه منجر به آسیب جدی یا مرگ میشود.
بیشتر بخوانید: مازوخیسم جنسی (آزارخواهی جنسی)؛ علل، علائم و روش های درمان آن
مازوخیسم فیزیولوژیک
مازوخیسم فیزیولوژیک که حادترین و واقعیترین وجه مازوخیسم است حالتی است که انسان را وامیدارد تا از احساس درد و رنج، لذت ببرد و بدن خود را با اشتیاق در معرض زجر و درد و عذاب قرار دهد. برای شخصی که به انحراف مازوخیسم فیزیولوژیک مبتلاست، درد مفهوم خود را ازدستداده و حتی لذت و شعف میشود. مبتلایان به این نوع مازوخیسم که تعدادشان از مبتلایان به دو نوع دیگر بیشتر است، از آزارهای بدنی مانند شکنجه، پاره شدن پوست و گوشت و یا سوختن بدنشان لذت میبرند و چنانچه اقدامی برای درمان آنها صورت نگیرد، سرانجام خود را هلاک خواهند ساخت.
فروید معتقد بود، مازوخیسم یا آزارخواهی ناشی از برگشت تخیلات تخریبی به طرف خود است.
در برخی موارد فرد فقط وقتی میتواند احساس جنسی را تجربه کند که در پی آن تنبیهی در کار باشد.
کارن هورنای و اریک فروم دو تن از روانشناسان نوفرویدی نیز این پدیده را موردبررسی قراردادند.
از دیدگاه هورنای فرد مازوخیست خود را زیر چتر حمایت دیگران قرار میدهد و با زیر پا گذاشتن فردیت و مستهلک شدن در “طرف” تا حدی ایمنی به دست میآورد.
اینگونه ایمنی بدان میماند که کشوری کوچک با تسلیم حقوق و استقلال خود به کشور بزرگتر و متجاوز به امنیت برسد و مورد پشتیبانی آن کشور قرار گیرد. اریک فروم بااینکه بیشتر از منظر اجتماعی به این پدیده نگاه میکرد اما نظری مشابه هورنای داشت. فروم بر این عقیده بود که در افراد مازوخیست هراسی عظیم از تنهایی و ناتوانی موج میزند ازاینرو برای رهایی از قید مسئولیت و تصمیمگیری میکوشند تا جزئی شوند از کل نیرومندتری که بیرون از آنها است.
این کل نیرومند ممکن است یک شخص یا یک موسسه، خدا، ملت، وجدان یا وسواسی روانی باشد. فروم در رابطه با سادیسم که نقطه مقابل مازوخیسم میباشد معتقد بود ماهیت سائقهای سادیستی لذتی است که از برتری و غلبه بر کسی دیگر حاصل میشود و همانگونه که تسلط، حالت انحرافی قدرت است، سادیسم جنسی نیز صورت منحرف محبت جنسی است چراکه عشق و محبت بر برابری و آزادی استوار است و اگر بر از دست رفتن تمامیت یکی از طرفین مبتنی شد، دیگر عشق نیست.
ملاکهای تشخیصی مازوخیسم
در طول یک دوره حداقل ششماهه بهطور مکرر رفتارها، امیال و یا تخیلات قوی برانگیزنده جنسی مربوط به اعمال واقعی (و نه وانمودی) تحقیر شدن، کتک خوردن، به بند کشیده شدن و یا هر عمل رنجآور دیگری دیده میشود.
رفتارها، تخیلات و اعمال جنسی سبب ناراحتی چشمگیر بالینی یا اختلال در کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزههای مهم کارکردی مشخص میشود.
درمان مازوخیسم
تجربیات بالینی بسیاری از روانشناسان نشان داده است که هیپنوتیزم درمانی در درمان انواع مازوخیسم با شیوههای منحصربهفرد و نفوذ در ناخودآگاه در درمان مازوخیسم نتایج درخشانی به بار آورده است. بعلاوه رواندرمانی و رفتاردرمانی و…نیز از روشهای دیگر درمان مازوخیسم است.