جملات و اشعار
متن و شعر در مورد بوی خاک پس از بارش باران
در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، مجموعه ای از زیباترین متن ها در مورد بوی خاک پس از بارش باران برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.
تبلیغات
شاعر حسن سالاروند بوی خاک خاک باران خورده ی نمناک تو را شاید نویدی از بهار باشد اما مرا میبرد به خانه تنی تنها ...
❤❤❤
متن درباره بوی خاک پس از بارش باران
می گویند باران که ببارد، بوی خاک باران خورده بلند میشود پس چرا این جا، باران که میبارد عطر خاطرهها میپیچد….؟
❤❤❤
یه رابطه عجیبی هست بین بارون و بوی خاکِ بارون خورده و هوسِ با تو قدم زدن و نبودن تو … یه رابطه عجیبی هست بین بهار و عاشق شدن و نبودن تو … یه تساویِ عجیبی هست بین منو نبودن تو … یه تساویِ بی انصافِ عجیبی هست
❤❤❤
متن ادبی در مورد بوی خاک پس از بارش باران
کاش با تو نسبتی داشتم مثل بهار که با شکوفه پرتقال بوی خاک که با قطرههای باران یا اندوه که با سکوت ماه… کاش با تو نسبتی داشتم
❤❤❤
تبلیغات
ای آسمانیترین معشوق در لحظه اوج عشق بر من ببار، ببار… تا تَنم در آغوشت بوی خاک باران خورده بگیرد مگر نه این که بوی خاک باران خورده، بوی عشق است؟ بر من ببار تا از پیکرم، بوی عشق برخیزد…
❤❤❤
شعر درباره بوی خاک پس از بارش باران
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک، شاخههای شسته، باران خورده، پاک آسمان آبی و ابر سپید، برگهای سبز بید، عطر نرگس، رقص باد، نغمة شوق پرستوهای شاد، خلوت گرم کبوترهای مست … نرم نرمک میرسد اینک بهار خوش به حال روزگار! خوش به حال چشمهها و دشتها، خوش به حال دانهها و سبزهها، خوش به حال غنچههای نیمه باز، خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز خوش به حال جام لبریز از شراب، خوش به حال آفتاب. ای دل من، گرچه در این روزگار جامة رنگین نمیپوشی به کام، بادة رنگین نمیبینی به جام، نقل و سبزه در میان سفره نیست، جامت از آن می که میباید تهی است، ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم! ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب! ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار. گر نکوبی شیشة غم را به سنگ؛ هفت رنگش میشود هفتاد رنگ!
❤❤❤
باز پاییز آمد و باز به انتظار باران پاییزی نشستهایم…. تا به پاس آن روز نخست آشنایی خاطرهها را زنده کنیم! آری باران پاییزی که میبارد، بوی خاک نه بوی خاطره از آن ناشی میشود…..
❤❤❤
اولین فصل سال بهار نیست پاییز است که میآید و تو را چنان عاشق میکند که خودت هم نمیفهمی کی و از کجا این عشق آمد و تو را چنان دلبسته کرد که ثانیه به ثانیهات در فکر دیگری سپری میشود. پاییزی که بوی خاک باران زدهاش تا هزار فرسنگی آدم را مست میکند. خیابانهای دو نفره ای که با خیالت ساعتها میتوان پیمود. کاش شروع مهر با پاییز نبود، چطور میشود هم درس خواند و هم عاشقی کرد.
❤❤❤
شعری درباره بوی خاک پس از بارش باران
شاعر مهران احمدی قطره باران عطر گلها بوی خاک و نم نم بارون صبح این همه زیبایی و این همه رنگ خدا تا کجا گمراهی و تا به کی فکر گناه!؟؟؟؟
❤❤❤
تبلیغات
شاعر علی رفیعی پاییز تا گردنم زرد شده و درختان از پنجره کافه، افتادهاند قهوهام ریخت و دهانم تلخ شد آفتابی است هوا اما باران، بوی خاک را بلند کرده گفتی دوستت دارم و از خواب پریدم ... سالها است تنم بوی خاک میدهد
❤❤❤
شعر در مورد بوی خاک باران خورده
شاعر محسن عظیمی ... این روزها دیگر باران هم مرا به گذشتهها نمیبرد به خاطرههای آن کویر پر غبار و بوی خاک باران خورده و تبسم گل یاس چارقد مادر بزرگ ... باران نمیشوید بوی غریب غربت را از تن این مسافرو این تخت بند تن راستی! کجاست آن آسمات ابری و آن خورشید پنجره؟ دیگر هیچ چیز حتی رنگین کمان هم دهانم را به تعجب ز هم باز نمیکند
❤❤❤
متن بوی خاک باران خورده
شاعر آرام نیک دل (B-dang) بوی نم، بوی باران، بوی خاک دیدن قلب آدما بی نقاب بی خیال دنیا، بی غم و غصه، خواب خواب دیدن چشمای گریون، دنیای غصه، همه سراب رها شدن فکر، تاختن در دشت خواب خواندن شعرهای سهراب، آن همه حرف ناب رسیدن به خوشبختی محال، مثل راه رفتن روی آب اینا همه رویای من بود، تو چشماتو ببند آروم بخواب.
❤❤❤
تبلیغات