جملات و اشعار

متن در مورد قهوه و حال خوب و آرامش

در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، مجموعه ای از زیباترین متن ها در مورد قهوه و حال خوب را برای شما آماده نموده ایم.

من به یک آغوش
و یک فنجان قهوه نیاز دارم.

❤❤❤

ایده‌های خوب با طوفان مغزی شروع می‌شوند
ایده‌های عالی با خوردن قهوه.

❤❤❤

گاهی برای خوب شدن حالت
نباید سمت آدما بری
گزینه‌های امن‌تر ومطمئن تری نیز هست:
بارون
هوا
موسیقی
قهوه…

❤❤❤

زنی که حالش با یک کتاب، یک شعر، یک ترانه یا فنجانی قهوه بهتر می‌شود را هیچ کس نمی‌تواند شکست دهد..!

❤❤❤

قهوه و
شعر و
خیال ِ تو و
این باد خنک
باز لبخند بزن…
قهوه
شکر می‌خواهد…

❤❤❤

متن قهوه و حال خوب

‏گاهی اوقات به هیچی فکر نکن فقط برای خودت برو بیرون برای خودت قهوه بخر برای خودت گل هدیه بگیر خودتو سوپرایز کن مگه چقدر زنده‌اییم؟

❤❤❤

قهوه خوشمزه است، خوشمزگی‌اش به همان تلخ بودنش است! وقتی می‌خوریم تلخی‌اش را تحویل نمی‌گیریم، اما می‌گوییم چسبید!
زندگی هم روزهای تلخش بد نیست، مثل قهوه می‌ماند، تلخ است اما لذتبخش، تلخی‌هایش را تحویل نگیر و بخند ……

❤❤❤

عشق را فراموش کن
در قهوه غرق شو

❤❤❤

شما نمی‌توانید شادی بخرید
اما می‌توانید قهوه بخرید
و این دو تقریباً به هم نزدیک هستند.

❤❤❤

من فقط می‌خواهم قهوه بنوشم
کتاب بخوانم
و بخوابم

❤❤❤

دلم خلوتی ساده می‌خواهد …
چند خطی شعر فروغ فرخزاد
با دو فنجان قهوه
کمی سکوت
و او، که پایان هر قطعه
دستش را زیر چانه بزند و بگوید:
باز هم بخوان…

❤❤❤

خیالت عجیب همدم این روز‌های سرد من است…
هنوز هم روی صندلی همیشگی می‌نشینم و به یاد خاطرات گذشته، دو فنجان قهوه سفارش می‌دهم…
اما مدت‌هاست که پایان خوش فال گرفتن‌ها برایم رؤیایی شده است دور و دراز…

❤❤❤

یک حبه قند در فنجان قهوه‌ تلخ شیرین نمی‌شود
دو حبه قند در فنجان قهوه‌ی تلخ شیرین نمی‌شود
سه حبه، چهار، پنج…
اصلاً تو بگو یک دنیا قند در این دنیای تلخ
نه…
اگر تو نباشی فال این زندگی شیرین نمی‌شود.

❤❤❤

ته فنجان قهوه‌ام!
کف دستم یا پیشانی‌ام را ببین!
چیزی نمی‌بینی؟
مثلاً” خطی حرفی یا چیزی که بتوان تو را به من نسبت داد؟

❤❤❤

قهوه‌ هیچ کافه‌ای
تلخ‌تَر از
جای خالیِ وجودت
روبرویِ نگاهم نیست
تلخ شدم از نبودنی که
هیچ اُمیدی
به آمدنَش نیست

❤❤❤

متن در مورد قهوه و حال خوب

سرمای نبودنت آنقدر عمیق است که دیگر گرمای این فنجان‌های قهوه هم بی فایده است…
بیا که همه‌ی فصل‌های من بی تو زمستان است!

❤❤❤

احتیاجی به مستی نیست
یک فنجان قهوه هم دیوانه‌ام می‌کند
وقتی میزبانم چشمان تو باشد …

❤❤❤

خدا را چه دیدی؟
شاید یک روز در کافه‌ای دنج و خلوت
این کلمه‌ها و نوشته‌ها صوت شدند
برایِ گوش‌های تو
که رویِ صندلیِ رو به رویِ من نشسته‌ای…
و برای یک بار هم که شده
قهوه تو سرد شد
بس که خیره ماندی به من!

❤❤❤

هوا سرد شده …
نه! نه …
هوای من سرد شده …
حتی گرفتن فنجان قهوه هم، دردی را دوا نمی‌کند …
گرمای وجودت را می‌خواهم …
دریغ که صندلی رو به رو خالی ست.

❤❤❤

بوی تو که در مشام قهوه خانه می‌پیچد
بهار با هر چه گل و شکوفه و پرنده در جانم رسوخ می‌کند
تو اگر نبودی آسمان ما ستاره نداشت

❤❤❤

چای؟
قهوه؟
نسکافه؟‌
نمی‌دانم!
هر کدام دیرتر خنک و تمام شود
تا بهانه با تو بودنم بیشتر شود

❤❤❤

متن کوتاه در مورد قهوه و حال خوب

قهوه و عشق طعم یکسانی دارند
تلخ و شیرین!

❤❤❤

من قهوه را همانطور که خودم را دوست دارم، دوست دارم:
قوی، شیرین و برای تو خیلی گرم

❤❤❤

قهوه
سیاه مثل شیطان
گرم مثل جهنم
خالص مثل یک فرشته
شیرین مثل عشق.

❤❤❤

وقتی ندارمت
وقتی نمی‌توانم روبه رویت قهوه بنوشم
کافه‌ها بودنشان به چه درد می‌خورد.️.

❤❤❤

وقتی قهوه می‌خوری از تلخیش لذت می‌بری
اما وقتی بادوم می‌خوری
اگه تلخ باشه میندازیش دور
چون از بادوم انتظار تلخی نداری
بحث؛ بحث انتظاره..!

❤❤❤

و زندگی همین است…
در سایه‌ای به دور از هیاهو آدمها، دو فنجان قهوه باشد، تو باشی و من…
شیرینی‌اش هم بماند پای چشمانمان……

❤❤❤

یک جمعه
تنهایی‌ات را
به قهوه مهمان می‌کنم
تلخ تلخ
من
با لبخندم
تو
با حرفهایت
شیرینش کنیم

❤❤❤

قهوه اگر تلخ است
چه انتظار بیهوده‌ای ست
شیرین کامی فال را…

❤❤❤

یک کلبه
یک قهوه
یک قلب
روی پیرهنم
می‌گیرند سراغت را…

❤❤❤

امروز نه چایم دارچین داشت
نه قهوه‌ام شکر…
نه اینکه نخواهم
حوصله‌اش را نداشتم…
یعنی می دانی!
امروز نبودم…
نه!
امروز اصلاً نبودم…
من که خیلی وقت است
نیستم…
راحت بگویمت:
امروز تو باید می‌بودی…
همه‌ی روزها به کنار!
تو امروز را عجیب به من
و به چشم‌های منتظرم
بدهکاری!…

❤❤❤

متن طولانی در مورد قهوه و حال خوب

تو برام شبیه عطر یک فنجان قهوه‌ی گرمی ساعت ۸ صبح یک روز بارانی
گرم، زندگی بخش، دل آرام
آن هنگام که چشمانم را می‌بندم عطرش ریه‌هایم را پر می‌کند …
و قلبم را گرم
تو لبخند بعد از بوییدن بخار قهوه‌ای
دقیق‌تر بخواهم بگوییم
تو قهوه‌ی روزهای بارانی منی ……

❤❤❤

من و سرمای این فصل و
یه فنجون قهوه رویِ میز
یه برگ کاغذ واسه دردام
یه مُشت شعرِ خیال انگیز
من و این قهوه‌ی تلخ و
یه مُشت سیگارِ سوزونده
داره کَر میشه احساسم
دلم پیش تو جا مونده…

❤❤❤

4.9/5 - (53 امتیاز)

کتاب الکترونیکی (182 صفحه)

فایل صوتی کتاب (132 دقیقه)

کتاب الکترونیکی 14 تمرین مکمل

برنامه تمرینی 4 هفته ای

موسیقی درمانی سابلیمینال

اطلاعات بیشتر
منبع
argadelbaranehcopypastekon

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا