جملات و اشعار
متن زیبا در مورد فقر، گرسنگی و تنگدستی
در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، مجموعه ای از زیباترین متن های زیبا در مورد فقر، گرسنگی و تنگدستی برای شما آماده کرده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.
تبلیغات
تمام چسب زخمهایت را هم که بخرم باز… نه زخمهای من خوب میشود نه زخمهای تو
❋❋❋
شاید فقط از جهان یک سیب میخواست یا سرپناهی برای لحظهٔ آسیب میخواست آن کودک تنها در آن سرمای شب شاید برای دستهایش جیب میخواست
❋❋❋
نه عزیز من! همه شبیه هم نیستند! برف برای خیلیها… نه زیباست… و نه رمانتیک!
❋❋❋
متن در مورد فقر کودکان
مشکلات راه مدرسه در روزهای بارانی مجبورم کرد به خاطر پاها و کفشهایم به باران با همهٔ عظمتش بدبین شوم… حسین پناهی
❋❋❋
تبلیغات
متن زیبا درباره اختلاف طبقاتی
سقف آرزوهای ما کف آرزوهای دیگری است. دنیا به طور ناجوانمردانهای آپارتمان است
❋❋❋
زنی با فقر میسازد زنی با اشک میخوابد زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند.. زنی شرمنده از کودک کنار سفره خالی کهای طفلم بخواب امشب بخواب آری و من تکرار خواهم کرد سرود لایی لالایی
❋❋❋
فقر دارد در سرِ هر سفره جولان میدهد سهمِ ما از نفت تنها شعلههای آتش است!!
❋❋❋
ای بینوا که فقر تو تنها گناه تست در گوشهای بمیر که این راه راه تست این گونه گداخته جز داغ ننگ نیست وین رخت پاره دشمن حال تباه تست
❋❋❋
زیر خط فقر با فقر تفکر ساختی؟ زیر دست قلدران زندگیات را باختی؟ چشم امید ز یاری خلایق بستهای؟ حس نمودی از تضاد طبقاتی خستهای؟
❋❋❋
تبلیغات
متن در مورد گرسنگی
ثروت حقیقی چیست؟ آفتابی که بر گدا و توانگر یکسان میتابد. توای توانگر، دل رنجه مکن که چرا گدا نیز در دنیای خویش خوشبخت است.
❋❋❋
چقد طول میکشه تا این فقر تموم شه بابا؟ چهل روز پسرم یعنی بعد چهل روز پولدار میشیم بابا؟ نه پسرم نه … بهش عادت میکنیم…
❋❋❋
وقتی منِ شاعر، این مدعی درد شناسی، بی حس و پوشالی از دستهای پینه بستهٔ تهیدستی سخن می گویم چه انتظاری ست از ناشاعرانِ کوچههای بی عاطفگی
❋❋❋
متن در مورد فقر و ثروت
ظرف غذای نذری همسایه را نگرفتم… هاج و واج نگاهم کرد گفتم: غذا داریم و این زیادی است به او نگفتم که، اگر فقط ده دقيقه سر کوچه بایستد حتما یک نفر را میبیند که سطل آشغال بزرگ را میکاود، برای یافتن لقمهای نان دور و برم پر است از یتيم، نيازمند و کودکان خيابانی یک محل را نذری میدهید بی آنکه حواستان باشد، نيازمندان زورشان به صف ایستادن نمیرسد اگر هم برسد از لباسهایشان خجالت میکشند…
❋❋❋
مردمان زیادی هستند که تلاش میکنند فقر اندیشهشان را زیر انبوهی از کلمات بی مصرف پنهان کنند.
❋❋❋
تبلیغات
اگر در جایی از شهر، تهیدست یافت شود، در همان نزدیکی، دزد و جیببُر و دشمن مقدسات و هر گونه بدکار دیگر هم پنهان خواهند بود.
❋❋❋
مشکلات راه مدرسه در روزهای بارانی مجبورم کرد به خاطر پاها و کفشهایم به باران با همهٔ عظمتش بدبین شوم…
❋❋❋
آرزوی ما شبیه بیچارهٔ تنگدستی است که فکر میکند در آسمان، زمین وجود دارد.
❋❋❋
این مرد که شب به خانه برمی گردد با زخم تبر به شانه برمی گردد هرچند که اشک پینههایش جاری ست با خندهٔ عاشقانه برمی گردد
❋❋❋
شعر در مورد فقر و تنگدستی
در کوچههای یخ زده بیمار و دربدر جان میدهی و مرگ تو تنها پناه تست باور مکن که در دلشان میکند اثر این قصههای تلخ که در اشک و آه تست
❋❋❋
تبلیغات
زیر خط فقر تو نان و پنیری خوردهای؟ کودکت را دست خالی سوی دکتر بردهای؟ زیر خط فقر در سرما شبی خوابیدهای؟ دست پینه بسته یک کارگر را دیدهای؟ زیر خط فقر از درماندگی خندیدهای؟ با شکست عزت نفست، مدام جنگیدهای؟ زیر خط فقر در سطل زباله گشتهای؟ با خجالت و نداری سوی خانه رفتهای؟
❋❋❋
می گویند: شاد بنویس … نوشتههایت درد دارند! و من یاد ِ مردی می افتم، که با کمانچهاش، گوشهٔ خیابان شاد میزد… اما با چشمهای ِ خیس …!!
❋❋❋
متن در مورد فقر و بدبختی
از خودم بدم آمد، وقتی که به پسرک گفتم: کفشهایم را خوب رنگ کن و او گفت: خاطرت جمع باشد مثل سرنوشتم برایت سیاه میکنم
❋❋❋
از پسرک فقیر پرسیدند: تا بحال دروغ گفتهای؟ پسرک گفت: دروغ هایم زمانی شروع شد که: موضوع انشایم این بود: تابستان را چگونه گذراندهاید؟
❋❋❋
تا چند سال پیش از سوپر مرغ همسایه فقط چند ماشین آخرین مدل، برای سگهای عزیزشان کله و پای مرغ میبردند از شما چه پنهان حالا تمام اهل محل سگ شدهاند!!
❋❋❋
تبلیغات
خوشبختی هایم را با عجله در سرنوشتم نوشته بودند بد خط بود روزگار نتوانست آنها را بخواند
❋❋❋
متن غمگین فقیری
یـک روزی.. به هـر دلـیلی.. اگر از ته قـلبتـــان خـندیدید … لطفاً بـرای من هـم تـعریــف کنـید!
❋❋❋
دستهای کوچکش به زور به شیشههای ماشین شاسی بلند حاجی میرسد التماس میکند: آقا… آقا “دعا ” میخری؟ و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را میگرداند و برای فرج آقا “دعا ” میکند!
❋❋❋
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند ادمی بعضی از آدمها بالای خط فقر هستند اما زیر خط فهم...
❋❋❋
دیروز همسایهام از گرسنگی مرد خویشاوندان ثروتمندش در عزایش گوسفندها سربریدند!
❋❋❋
تبلیغات
میخواهم بگویم …… فقر همه جا سر میکشد ……. فقر، گرسنگی نیست، عریانی هم نیست …… فقر، چیزی را ” نداشتن ” است، ولی ، آن چیز پول نیست ….. طلا و غذا نیست ……. فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهٔ یک کتابفروشی مینشیند …… فقر، تیغههای برنده ماشین بازیافت است، که روزنامههای برگشتی را خرد میکند …… فقر، کتیبهٔ سه هزار سالهای است که روی آن یادگاری نوشتهاند ….. فقر، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود ….. فقر، همه جا سر میکشد …….. فقر، شب را ” بی غذا ” سر کردن نیست … فقر، روز را ” بی اندیشه” سر کردن است …
❋❋❋
متن زیبا در مورد فقیر بودن
از فقر مینویسم بایک دل پرازدرد شاید مرحمی باشد برای این قشر پر درد از فقر مینویسم، با دستهای خالی سفره پراست امشب از شامی خیالی معتاد زجر بودیم، باید که میکشیدیم خواب غذا میدیدیم از خواب میپریدیم دلهای همسایهها، برای ما کباب بود سارا ولی هنوزم شبها گرسنه خواب بود با اشک مینویسم، بابا نان ندارد شاید که معجزه شد از اسمان ببارد دیوارها شعار، مرگ بر فقر دادن صندوقهای خیریه در حد یک نمادن محکوم به فقر بودیم، محکوم به فرق و تبعیض دلخوش به وعدهایی، از چیزهای ناچیز از فقر مینویسم، با این که نیست حالی این قصهای حقیقیست، از دارایی خیالی از فقر مینویسم
❋❋❋
امام علی علیه السلام: خداوند سبحان خوراک تهیدستان را در اموال توانگران قرار دادهاست. پس، هیچ تهیدستی گرسنه نماند، مگر به سبب این که ثروتمند از حقّ او بهرهمند شده است. و خدای بزرگ در این باره از آنان بازخواست میکند.
❋❋❋
دوچرخه دیده بودم … سه چرخه هم دیدم … چهار چرخه هم دیدم … اما هیچ وقت نمیدانستم که یک چرخه هم وجود دارد!!! به چشمای معصومش دقت کردی؟ می ترسه همون یه چرخه رو هم ازش بگیرن گاهی وقتها باید دردت بیاید تا بفهمی درد چیست…
❋❋❋
چه سنگدل است سیری که گرسنهای را نصیحت میکند تا درد گرسنگی را تحمل نماید. جبران خلیل جبران
❋❋❋
متن درباره فقیر بودن
صد سال اگر ره مسجد و میخانه بگیری عمرت به هدر رفته اگر دست نگیری
❋❋❋
شرمنده تمام پاکی پشت چهرهٔ سوخته و لباس خاکی و روغنی توام فدای قطره قطره اشکهایت فراموش نکن یک روز تمام کوتاهیهایم را جبران خواهم کرد تا آن روز قسم ات میدهم برای بی تفاوتیهایم آهی ازته دل نکش….
❋❋❋
دستهایش خالی کودکان چشم به دستان پدر… سفره خالی را پدر از پنجره بیرون انداخت سفره قلبش را بار دیگر گسترد! بچهها آن شب هم مثل دیگر شبها یک شکم سیر محبت خوردند
❋❋❋
متن در مورد بچه فقیر
چشمان عروسکم را میگیرم نمیخواهم مثل من ببیند و حسرت بکشد میترسم بهانه گیر شود…!
❋❋❋
بیداری …؟! آری، بی «دار» م چرا که اگر «دار» ی داشتم یا قالی زندگیام را خودم میبافتم یا زندگیام را به «دار» میآویختم و خلاص پس بی «دار» بی «دار» م …!
❋❋❋
میدونی آخر خط زندگی کجاست؟ وقتی که خوابت برای فرار از بیداری باشه!
❋❋❋
متن در مورد ادم فقیر
خدایا این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند فکری کن اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت
❋❋❋
ای فلک گر من نمیزادی اجاقت کور بود؟! من که خود راضی به این خلقت نبودم، زور بود؟؟ من که باشم یا نباشم کار گردون لنگ نیست من بمیرم یا نمیرم، کسی دلتنگ نیست
❋❋❋
اگر تو ثروتمند باشی، سرما یک نوع تفریح میشود تا پالتو پوست بخری، خودت را گرم کنی و به اسکی بروی، اگر فقیر باشی برعکس، سرما بدبختی میشود و آن وقت یاد میگیری که حتی از زیبایی یک منظره زیر برف متنفر باشی
❋❋❋
متن در مورد فقیری
کاندیدا رأی آورد تابلو، نقاش را ثروتمند کرد شعر شاعر، به چند زبان ترجمه شد کارگردان، جایزهها را درو کرد و هنوز سر همان چهار راه واکس می زند کودکی که همیشه بهترین “سوژه” است
❋❋❋
پدرم فقیر بود پدر بزرگم هم من فرزندی ندارم شاید فقر تمام شود
❋❋❋
هیــــچ چـــــــیز … مثــل ” بدبختـــی ” …. کـــودکـــان را …. ســاکـت نمـــیکنــــد …..
❋❋❋
بترسیم از روز قیامت روز حسابرسی روز حسرت … که معلوم شود حقی از این نیازمندان واقعی جامعه بر گردنمان بوده و ما آن را ادا نکرده باشیم که افسوس و صد افسوس که دیگر دیر شده است دیر دیر…
❋❋❋
متن در مورد فقیر و غنی
رختهای چرک نداریام را با اشک شستم و روی خط فقر آویختم تا شاید آفتاب انسانیتی بخشکاندشان، دو چیز آزارم میدهد: طوفان امروز و برهنگی فردا …!
❋❋❋
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید معشوق همین جاست بیایید بیایید معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید گر صورت بی صورت معشوق ببینید هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید ده بار ازآن راه بدان خانه برفتید یک بار ازاین خانه بر این بام برآیید آن خانه لطیفست نشان هاش بگفتید از خواجه آن خانه نشانی بنمایید یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید یک گوهر جان کو اگر ازبحر خدایید با این همه آن رنج شما گنج شما باد افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
❋❋❋
متن در مورد فقیر ها
دیشب گرسنه بود کودکی که مرد… چه آسان به خاک پس دادیمش و چه دردناکت ازمرگ او داستان مادرش که برای خریدن قرص نانی تن به هرزگی داد آنهم نه ازروی هوس ازروی اجبار همسایهاش زیارتش قبول… مکه رفته بود
❋❋❋
کسی چه میداند شاید خیلیها همین جا در همین دنیا جهنم را تجربه کردهاند که حالا در این بهبههٔ دین فروشی دنیا پرستان خیلی راحت از مرگ سخن به میان میآورند و شاید خیلیهای دیگر هم هنوز فکر ساختن بهشتشان باشند به قیمت فروختن انسانیت!! و عدهای هم خود را به خواب زمستانی زدهاند و حالا حالاها هم قصد بیدار شدن ندارند!! می دانی! راستش را بخواهی گاهی زمین برای خیلیها برعکس میچرخد که همیشه مشکلات برایشان سرازیر میشود و لقمه نانی برایشان به قیمت فروختن کلیه تمام میشود کسی چه میداند شاید جهنم عدهای همین دنیاست
❋❋❋
بیچاره دخترک دوره گرد! قلبهایش را برای فروش گذاشته بود غافل از اینکه مردم این شهر سالهاست که قلبهای خود را به حراج گذاشتهاند!!
❋❋❋
متن در مورد فقیر و پولدار
تیک تاک ساعت خورشید طلوع کرد تیک تاک گریهٔ کودکی از گرسنگـــــــی در فقر مطلق تیک تاک صدای تیراندازی، کودکی مرد، مادری گریست تیک تاک پدری شرمندهٔ خانوادهاش شد تیک تاک پیرمرد همسایه از دنیا رفت
❋❋❋
معلم پسرک را صدا زد تا انشایش را با موضوع «علم بهتر است یاثروت» را بخواند … پسرک با صدای لرزان گفت ننوشتهام! معلم با خط کش چوبی پسرک را تنبیه کرد و او را پایین کلاس پا در هوا نگه داشت پسرک در حالی که دستهای قرمزو باد کردهاش را به هم میمالید زیر لب گفت: آری ثروت بهتر است چون اگر داشتم دفتری میخریدم و انشایم را مینوشتم …
❋❋❋
آگهیهای ترحیم روزنامه را که خواندم با خودم گفتم: چرا هر روز اینقدر دکتر، مهندس، مدیر شرکت، استاد و حاجی… فوت میکنند؟ اما وقتی از قیمت چاپ یک آگهی ترحیم در روزنامه مطلع شدم … فهمیدم “فقرا” همیشه بیصدا میمیرند….!!
❋❋❋
متن در مورد فقیر بودن
همانطور که دیگر شلوار پاره نشانه فقر نیست… سکوت هم دیگر نشانه رضایت نیست
❋❋❋
پسرک گرسنهاش است، به طرف یخچال میرود، در یخچال را باز میکند… عرق شرم بر پیشانی پدر مینشیند پسرک این را میداند، دست میبرد بطری آب را بر میدارد کمی آب در لیوان میریزد… صدایش را بلند میکند، ” چقدر تشنهام بود “ پدر این را میداند پسر کوچولویش چقدر بزرگ شده است….! در آستانه سال جدید فقرا رو فراموش نکنیم
❋❋❋