متن و پیامک مذهبی
متن سوزناک در مورد ظهر عاشورا

در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، مجموعه ای از سوزناک ترین متن ها در مورد حال خوب برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.
اسبها شیهه نمیکشند آفتاب نمیتابد دلها نمیتپند چشمان غمگین " زینب " دیگر لبخند برادر را نمیبیند..
ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺗﺮﺍﻧﻪ میخورد ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺁﺭﺩ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ، ﺩﺷﺖ پر ﺷﻮﺭ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ قصه ﯾﮏ ﻇﻬﺮ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﮔﺮﻡ ﻭ ﺧﻮﻧﯿﻦ، ﻟﺮﺯﺵ ﻃﻔﻼﻥ ﻧﺎﻻﻥ، ﺯﯾﺮ ﺗﯿﻎ ﻭﻧﯿﺰﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺻﺪﺍﯼ گریههای ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﻧﺪﺭﯾﻦ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻥ میدود ﻃﻔﻠﯽ ﺳﻪ ساله، ﺁﺥ ﺑﺎﺭﺍﻥ… ﺁﺥ ﺑﺎﺭﺍﻥ
تقدیر در شمشیر پیمانهای عاشوراست هنگامهای از خون، بیابانهای عاشوراست تفسیر چرخشهای سر، بر سجده گاه عشق رقص نماز ظهر ِ چوگانهای عاشوراست
این منم که از عشقش مستم ... دل به آقام حسین بستم هر کسی که دلی داره ... عشقشو در دل میذاره ظهر عاشورا شده باز ... اشک میاد از چشمهای ناز
قرآن شده نقش زمین یا رسولالله جسم حسینت را ببین یا رسولالله اللهاکبر محشر به پا شد سر حسین مظلوم از تن جدا شد شمر آمده در قتلگاه آه واویلا زهرا کند او را نگاه آه واویلا اللهاکبر محشر به پا شد سر حسین مظلوم از تن جدا شد آوای قرآن از سر نیزهها آمد بر اهل عالم خبر از کربلا آمد اللهاکبر محشر به پا شد سر حسین مظلوم از تن جدا شد سرت سلامت فاطمه دخت پیغمبر افتاده در خون یوسفت با تن بیسر اللهاکبر محشر به پا شد سر حسین مظلوم از تن جدا شد
مادر سادات یا زهرا خدا صبرت دهد باز آمد ظهر عاشورا خدا صبرت دهد گشته بر پا محشر کبری خدا صبرت دهد بر حسینت در کنار قتلگه قرآن بخوان وامصیبت الامان...
متن زیبا در مورد ظهر عاشورا
گرید همه ی عالم / بر حال دل زارت ای تشنه ی بی یاور / حق یار و نگهدارت ای بر همه راهت / وادی َ سعادت عازم شده ای بر / میدان شهادت یا زهرا یا زهرا ....
ببین دل زار زینب نگاه و اصرار زینب تو راهی از خیمه شدی و من از قفا مرو کجا امیر و سالار زینب سایه ی رو سرم چه کنم با آتیش جگرم چه کنم یه زن تنهام با حرم چه کنم...
متن کوتاه ظهر عاشورا
چه کوتاه است فاصله میان بالا رفتن دست علی (ع) و بالا رفتن سر حسین (ع) …. فاصلهای از ظهر غدیر تا ظهر عاشورا …
یا حسین: سرخی شهادت تو ناپیدا بود عشق تو اما م کربلا زیبا بود تنها سبب زندگی دین قطعاً پیغام نماز ظهر عاشورا بود
این همه آدم رفتند و نیامدهاند و فقط یک نفر است که رفت و هنوز هم در تاریخ دارند میگویند: نیامد نیامد … ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
وحشت گرفته بود تمام وجود اعضای زمین را و خون میگریست آسمان و عشق را کشته بودند فرشتگان گریه میکردند کسی نبود صدای کودکان را بشنود گریهشان را ببیند آرامشان کند قیامت بود - عاشورا..
متن راجب ظهر عاشورا
علم افتاد، این یعنی اشارت رسول اله: یا زینب! بشارت تمام امتحانت هست در این: “غروب ِ کربلا یعنی اسارت”
برای آن که رویــــــــــت را ببوسند لب آلاله بویــــــــــــــت را ببوسنـد ملائک مادران، صف مینشینند گلویــــت را، گلویــــت را ببوسند
شعر کوتاه عصر عاشورا
در پس ضربههای خنجر شمر پیکرش تیغ میکشد … نبُرید روی تلّ … در کنار عمّهی خویش دختری جیغ میکشد … نبرید
زیر باران پر از سنگ و شن و خاک و کلوخ افق دید مـــــــن و چشم تو کمتر میگشت صحبت از نعل که شد لعل لبت ریخت زمین سینه دشــــــــت زعطر تو معطر میگشت
متن ظهر عاشورای حسینی
بی مهابا که دلم در دل آتــــش میسوخت، قحطی آب که نه…. قحطی معجر میگشت هرکه از کاشــــــته نـیزه خود بر میداشت هرکسی پارچهای داشــت پی سر میگشت
هرکه گیرش نیامده نیزه تکیه بر سنگ دامنش کرده همه دیدند دخترت هم دید شمر رخت تو را تنش کرده
چقدر میروند و میآیند فرصت زخم بستن من نیست آمدم درد و دل کنم با تو جا برای نشستن من نیست
جملات کوتاه ظهر عاشورا
تو اگر که اجازه بدهی خویش را پهلویت میاندازم اگر این چند تا عقب بروند چادرم را رویت میاندازم
زینب آن بی مثال در آفاق قبله عشق و قبله عشاق رفته از خویش و مرگ را مشتاق به خود آمد ز اولین شلاق جنگ او گشت خود به خود آغاز یا علی گفت و عشق شد آغاز
هرکسی خسته میشد از زدنش میربود آنچه میشد از بدنش این یکی برد جوشنش ز تنش آن یکی برد کهنه پیرهنش سنگها که بر جنازه زدند تازه بر اسبها نعل تازه زدند
سراو تا برید مظهر ظلم نامهها خوانده شد زدفتر ظلم تن مظلوم ماند و لشگر ظلم اول غارت است و آخر ظلم لشگری گرگ و یوسفی بی سر هرکه میزد هرچه داشت بر پیکر
میرسد بر تنش زهر تکبیر تیر با نیزه سنگ با شمشیر روی هر عضو او هزاران تیر خورد اما یکی نمیشد سیر شک ندارم جبین او که شکست چشم خود را خدای اوهم بست