معنی ضرب المثل نمک خورد و نمکدان شکست

مفهوم ضرب المثل نمک خورد و نمکدان شکست
نمک می خوری نمکدان مشکن اشاره به این موضوع دارد که در مقابل محبت دیگران باید قدردان بود و باید از کسانی که برای ما زحمتی کشیدهاند قدردانی کنیم و حرمت آن ها را نگه داریم زیرا خداوند انسانهایی را که قدرشناس هستند خیلی دوست دارد و پاداش خیلی خوبی به آن ها در زندگی و آخرت می دهد.
ضرب المثل “نمک خورد و نمکدان شکست” زمانی به کار می رود که انسان نه تنها قدر خوبی ها و منفعتهایی را که نصیبش شده نمی داند، بلکه بدنبال بدی و خیانت است همچنین در جایی به کار می رود که کسی، قدر زحمات دیگران را نداند و در حق آن ها ناسپاسی کند.
کاربرد دیگر این مثل در نکوهش خیانت به افرادی است که در حق آدم خوبی کرده اند یعنی اگر کسی به تو لطفی کرد آن را نادیده نگیر همچنین به ما می گوید که خوبی های دیگران در حق خود را فراموش نکن چرا که خداوند افراد ناسپاس را دوست ندارد.
در مورد این ضرب المثل داستانی به این قرار نقل شده است که مرد رفتگر آرزو داشت برای یکبار هم که شده موقع شام با تمامی خانواده اش دور سفره کوچکشان باشد و با هم غذا بخورند. او بیشتر وقت ها دیر به خانه می رسید و فرزندانش شامشان را خورده و همگی خوابیده بودند.
هر شب از راه نرسیده به حمام کوچکی که در گوشه حیاط خانه بود میرفت و خستگی و عرق کار طاقت فرسای روزانه را از تن می شست. تنها هم سفره او همسرش بود که در جواب چون و چرای مرد رفتگر، خستگی و مدرسه فردای بچه ها و اینجور چیزها را بهانه می کرد و همین بود که آرزوی او هنوز دست نیافتنی می نمود.
یک شب شانس آورد و یکی از ماشین های شهرداری او را تا نزدیک خانه شان رساند، او با یک جعبه شیرینی و چند تا پاکت میوه قبل از چیدن سفره شام به خانه رسید. وقتی پدر سر سفره نشست فرزندان هر یک به بهانه ای با پدر شام نخوردند.
دلش بدجوری شکست وقتی نیمه شب با صدای غذا خوردن یواشکی بچه ها از خواب بیدار شد و گفتگوی آنها را از آشپزخانه شنید:
چقدر امشب گشنگی کشیدیم! بدشانسی بابا زود اومد خونه. با اون دستاش که از صبح تا شب توی آشغالهای مردمه. آدم حالش بهم میخوره باهاش غذا بخوره.
اینجا بود که مرد رفتگر گفت : نمک خورد و نمکدان شکست