تاریخچه چهارشنبه سوری، آداب و رسوم چهارشنبه سوری
در این مطلب تاریخچه چهارشنبه سوری و آداب و رسوم این روز را برای شما بیان خواهیم نمود، باما همراه باشید 🙂
چهارشنبهسوری یکی از جشنهای ایرانی است که در غروبِ سهشنبه، شبِ پیش از آخرین چهارشنبهٔ ماه اسفند برگزار میشود و برافروختن و پریدن از روی آتش مشخصهٔ اصلی آن است. این جشن اولین جشن از مجموعهٔ جشنها و مناسبتهای نوروزی است که با برافروختن آتش و برخی رفتارهای نمادین دیگر، بهصورت جمعی در فضای باز درون و بیرون از خانه برگزار میشود.
تاریخچه چهارشنبه سوری
به گفتهٔ ابراهیم پورداوود چهارشنبهسوری ریشه در گاهنبارِ هَمَسْپَتْمَدَم زرتشتیان و نیز جشن نزول فروهرها دارد که شش روز پیش از فرارسیدن نوروز برگزار میشد. احتمال دیگر این است که چهارشنبهسوری بازمانده و شکل تحولیافتهای از جشن سده باشد که احتمال بعیدی است.
در قدیمیترین اشاره به «شب سوری» در قرن چهارم در تاریخ بخارا اشارهای بهروز چهارشنبه نیست ولی از لفظ «عادت قدیم» استفادهشده است که نشاندهندهٔ پیشینهٔ این جشن است:
«و چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه، به جوی مولیان، فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هر چه هلاک و ضایعشده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شبِ سوری چنانکه عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند. پارهای از آن بجست و سقف سرای درگرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت».
این فرض که برافروختن آتش در این روز بازماندهٔ سنت اعلان سال نو با آتشافروزی بر بامهاست و پریدن از آتش، یادمان عبور سیاوش از آتش است نیز مطرح بوده است. از سوی دیگر چون در برخی منابع از نحوست روز چهارشنبه سخن رفته، ممکن است ابداع چهارشنبهسوری یا تحول آن بهصورت فعلی در قرون اولیهٔ اسلامی رخداده باشد. همچنین گفتهشده که چهارشنبهسوری به مناسبت بزرگداشت یاد قیام مختار ثقفی به خونخواهی حسین بن علی در ۶۶ هجری در کوفه بوده است که در روز چهارشنبهای آغاز گردید و برای اعلان این قیام، یاران مختار بر پشتبامهای خانههای خود آتش افروختند.
برخی مردم نیز عقیده دارند که برافروختن آتش به نشانهٔ پیروزی مختار بر قاتلان حسین بن علی است، اما این پیشینه توسط شواهد تاریخی تأیید نمیشود. همچنین گزارششده است که ابومسلم خراسانی برای آغاز قیامش در خراسان، به پیروانش دستور داده بود تا بر پشتبامهایشان آتش روشن کنند. به گفتهٔ ابوریحان بیرونی، هرمزد یکم، شاهنشاه ساسانی، دستور داده بود در نوروز، مکانهای مهم را با آتش پاکیزه کنند زیرا معتقد بود که عناصر ناسالم در هوا وجود دارند.
درعینحال، ریشهای غیر آیینی برای چهارشنبهسوری نیز قابلبررسی است: برافروختن آتش که کاربردهای بهداشتی و خاصیت گندزدایی داشته، احتمالاً جزوی از برنامههای نظافت عمومی پیش از آغاز سال جدید بوده، بهویژه اینکه دور انداختن و شکستن کوزههای قدیمی و مصرفشده در طول سال نیز از رسوم رایج در چهارشنبهسوری بوده است. باوجود مشابهتهای آدابورسوم رایج در چهارشنبهسوری و جشنی به نام آخری چهارشنبه که در آخرین چهارشنبهٔ ماه صفر از تقویم قمری بهویژه در هند و پاکستان برگزار میشود، بعید است که این جشن چنانکه پنداشته شده است، دگردیسیِ چهارشنبهسوری درنتیجهٔ فشار و سختگیری علمای متشرع بوده باشد، زیرا دستکم میدانیم که در روزگار اقتدار کامل علما و فقهای شیعه در عصر صفوی نیز این جشن بهطور آشکار و عمومی برگزار میشدهاست و ازاینرو به نظر نمیرسد که این رسم هیچگاه عملاً ممنوع گردیده باشد.
در آیین زرتشتی
این جشن در نزد ایرانیان قبل از اسلام در روز خاصی انجام نمیگرفت و معمولاً در اواخر زمستان درحالیکه زمین در حال گرم شدن بود انجام میشد، ولی پس از اسلام و حمله اعراب این جشن به آخرین چهارشنبه سال موکول میشد؛ زیرا چهارشنبه در نزد اعراب روزی نحس و شوم بود. چهارشنبه نزد عربها نحس نیست – ازآنجاکه عربها از نزدیکترین اقوام پیش از اسلام نزد ایرانیان بودند و حداقل هزار سال بخشی از ایران باستان بودند بسیاری از آدابورسوم و عقاید شبیه به هم داشتهاند و پیش از اسلام بسیاری از قبایل عربی چون بنی تمیم و بخش بزرگی از بنی وایل و طی و قضاعه و ایاد و انمار زرتشتی بودند و نامهای ایرانی مانند دختنوس =دخترنوش – زراره – بسطام =ویستهم بسوس وسوار بین عربهای پیش از اسلام به فراوانی است –
کتایون مزداپور، نویسنده و پژوهشگر زرتشتی، دربارهٔ ارتباط چهارشنبهسوری با آیین زرتشتی چنین مینویسد:
جشنها و آیینهای ایرانی به همه ایرانیان تعلق داشتهاند و دارند. بسیاری از آنها به دوران پیش از مهاجرت آریاییان به این سرزمین بازمیگردند و خیلی از آنها هرگز زرتشتی نبودهاند، مثل چهارشنبهسوری.
آیینهای روز چهارشنبه سوری
یک یا دو روز پیش از آخرین چهارشنبهٔ سال، مردم برای گردآوری هیزم، بوته، خارشتر، برگ خرما (شهر خور)، علف هرز (گاوان) یا ساقهٔ برنج (گیلان) به بیرون میروند. در بعدازظهر، پیش از شروع چهارشنبهسوری، هیزمها در حیاط خانه، یا خیابان یا میدان روستا یا شهر چیده میشوند. این هیزمها در دستههایی یک، سه، پنج یا هفت عددی (همیشه در عددی فرد) به فاصلهٔ چند متری از هم چیده میشوند. در غروب آفتاب یا اندکی پسازآن، هیزمها آتش زده میشوند و مردان، زنان و کودکان درحالیکه «سرخی تو از من، زردی من از تو» میخوانند، از روی آن میپَرَند. اعتقاد بر این است که چنین کاری، آنها را در طول سال بعد از بیماری و بدبختی مصون خواهد داشت. در برخی مکانها (همچون نائین، انارک، خور و ارومیه) آتشها بر روی پشتبام افروخته میشوند و یک کوزهٔ آب بروی آن ریخته میشود و خاکستر آن به درون خیابان انداخته میشود؛ در برخی دیگر از مکانها، مراسم بر روی تپه انجام میشود.
هیچکس نباید بر روی آتش بدمد؛ پسازآنکه همهٔ اهالی خانه از روی آتش پریدند، میبایست آتش را به حال خود رها کرد تا خاموش شود یا بهوسیلهٔ آب (مثلاً درخور) آن را خاموش کرد. اگر مراسم در حیاط برگزار شد، خاکستر آتش میبایست توسط یکی از اعضای خانواده، معمولاً یک دختر نابالغ، برداشته شود. او خاکستر را با خاکانداز به چهارراهی که محل انباشت خاکسترهاست حمل میکند و به خانه بازمیگردد. هنگام رسیدن به خانه، او باید در بزند و پرسش و پاسخهای زیر ردوبدل شوند: «کیست؟» «منم». «از کجا میآیی؟» «از عروسی». «چه آوردهای؟» «سلامتی.»
مراسمی مشابه با چهارشنبهسوری در نزد ارمنیان ایران بانام دِرندِز در ۱۴ فوریه برگزار میشود که شامل پریدن از روی آتش است.
علاوه برافروختن آتش، آیینهای مختلف دیگری نیز در بخشهای گوناگون ایران در زمان این جشن انجام میشوند. برای نمونه، در تبریز، مردم به چهارشنبهبازار میروند که با چراغ و شمع، به طرز زیبایی چراغانی شده است. هر خانواده یک آینه، دانههای اسفند و یک کوزه برای سال نو خریداری میکنند. در برخی از بخشهای ایران در روز بعد از چهارشنبهسوری، خانهتکانی آغاز میشود. در شیراز، مردم آش رشته میپزند و برای خانههای همدیگر ارسال میکنند. مهمترین و مرسومترین آیینهای مرتبط با چهارشنبهسوری چنیناند:
کوزهشکنی
در بیشتر شهرهای ایران پس از پریدن از روی آتش، کوزهها را میشکنند؛ این آیین احتمالاً ریشه در این عقیده دارد که شکستن کوزه باعث انتقال بدیُمنی اهالی خانه به درون کوزهها میشود و شکستن آنها باعث از بین رفتن بدیمنی میشود. تفاوتهای جزئی در نوع شکستن کوزه در مناطق مختلف وجود دارد. در تهران یک یا چند سکه درون کوزهٔ جدید گذاشته میشود و سپس از فراز بام به درون کوچهٔ پایین پرتاب میشود. تا اوایل دورهٔ پهلوی، بسیاری از تهرانیها تمایل داشتند که به نقارهخانه بروند و همراه با نواختن نقاره در ساعتی مشخص، کوزههایشان را به زمین پرتاب کنند. در خراسان، پیش از شکستن کوزه، مقداری زغال، نمک و سکه در آن نهاده میشد و سپس هر عضو خانواده با گرداندن کوزه به دور سر خویش، هرگونه بدیمنی و حادثهٔ بد را به کوزه منتقل کرده و درنهایت آن را از فراز بام به کوچه میاندازند. در شرق و جنوب شرق ایران، معمولاً بهجای کوزههای نو، کوزههای بدون استفاده را انتخاب میکنند. در اراک و آشتیان دانههای جو در کوزه گذاشته میشود.
این سنت احتمالاً بر یک اصل بهداشتی نیز متکی بوده است، زیرا ایرانیان قدیم بر این باور بودهاند که ظروف سفالین را بیش از یک سال در خانه نباید نگاه داشت و چون سال به پایان خود نزدیک میشد و شب سوری میرسید، ظروف سفالین را که در خانه داشتند، میشکستند. دلیل این کار این است که ظروف سفالین چون لعاب ندارند، بهزودی چرکین و آلوده میشوند و چون قابل شستن و پاک کردن نیستند یگانه چاره برای دفع زیان آن، شکستن آن است. از سوی دیگر تقاضا برای خرید کوزههای تازه بالا میگرفت و در آن صورت سبب رونق کار استادکاران کوزهگرخانه میگشت و از کسادی بازار و بیکاری آنان جلوگیری میگشت.
قاشقزنی
در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود میکشند تا شناخته نشوند و به در خانهٔ دوستان و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه آمده و به کاسههای آنان آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد. آیین قاشقزنی احتمالاً نشأتگرفته از این عقیده است که ارواح نیک درگذشتگان در رستاخیز آخر سال به میان زندگان بازگشته و به شکل افرادی که رویشان پوشیده است به خانه بازماندگان سر میزنند و زندگان برای یادبود و برکت به آنان هدیهای میدهند. در زند اوستا آمده است که پنج روز آخر سال تا روز پنجم فروردین اورمزد دوزخ را خالی میکند و ارواح رها میشوند. قاشق زنی استفادهٔ ارواح از زبان بدنی بهجای زبان گفتاری است.
فالگوشی و گرهگشایی
یکی از رسمهای چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش فرا میدهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند.
آجیل مشکلگشا
درگذشته پس از پایان آتشافروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانههای نباتی مانند: تخمه هندوانه، تخمه کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخمه خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقیمانده بود، روی آتش مقدس بوداده و با نمک تبرک میکردند و میخوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میگردد و کینه و رشک از وی دور میگردد. امروزه اصطلاح نمکگیر شدن و نانونمک کسی را خوردن و در حق وی خیانت نورزیدن، از همین باور سرچشمه گرفته است.
شال اندازی
آیین شالاندازی شالاندازی یکی دیگر از رسوم چهارشنبهسوری است که در بیشتر روستاها و شهرها رواج داشته و تاکنون نیز اعتبار خود را در شهرها و روستاهای همدان و زنجان و برخی نقاط دیگر حفظ کرده است. جوانان چندین دستمال حریر و ابریشمی را به یکدیگر گرهزده، از آن طنابی رنگین بلند درست میکردند و از راه پلکان خانهها یا از روی دیوار، آن را از روزنه دودکش وارد منزل میکنند و یک سر آن را خود در بالای بام در دست میگرفتند، آنگاه با چند سرفه بلند صاحبخانه را متوجه ورودشان میسازند. صاحبخانهها که منتظر آویختن چنین شالهایی هستند، بهمحض مشاهده طناب رنگین، آنچه قبلاً آماده کرده، در گوشه شال میریزند و گرهای بر آن زده، با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه میسازند که هدیه سوری آماده است. آنگاه شالانداز شال را بالا میکشد. آنچه در شال است هم هدیه چهارشنبهسوری است و هم فال. اگر هدیه نان باشد آن نشانه نعمت است، اگر شیرینی نشانه شیرینکامی و شادمانی، انار نشانه کثرت اولاد در آینده و گردو نشان طول عمر، بادام و فندق نشانه استقامت و بردباری در برابر دشواریها، کشمش نشانه پرآبی و پربارانی سال نو و اگر سکه نقره باشد نشانه سپیدبختی است و در برخی نقاط بهنوعی خواستگاری غیرمستقیم بوده است در این مراسم پسری که قصد داشت با دختری ازدواج کند با این روش پاسخ از دختر میگرفتند.
در سالهای اخیر بجای این رسومات زیبا برخی از افراد به ترقهبازی و کارهای خطرناک میپردازند و باعث میشوند که جان و مال مردم به خطر بیفتد و این رسمهای زیبا نیز فراموش شوند.
📢 دانشآموز عزیز، کلمهای که دنبالش هستی رو پیدا نکردی؟ 🤔
ما اینجاییم تا کمکت کنیم! اگه کلمهای توی سایت نبود و دوست داری براش جملهسازی بشه، همینجا توی کامنتها بنویس! ✍️ ما در سریعترین زمان ممکن برات جملههای جذاب و آموزشی میسازیم.