چگونه دیگران را تشویق کنیم؟
همه تشویق شدن را دوست دارند. زمانی که زمین افتادهاند، تشویق موجب ایستادن آنها و زمانی که دلسرد شدهاند، موجب دلگرمیشان میشود. یک مشوق خوب باید مردم را به بهترینها فراخواند و آنها باور کند. در حقیقت اطمینان به مردم، اساس برقراری ارتباط مثبت و حفظ آن است که در دنیای امروز ما کمیاب و نادر است.
اینک به چهار حقیقتی که دربارهی ایمان به انسانها وجود دارد نگاهی بیندازید:
چگونه مشوق دیگران باشیم؟
1. بیشتر مردم به خود ایمان ندارند
به نقل از جان ماکسول: چند وقت پیش داستانی از سری داستانهای مصور جف مک نلی (Jeff MacNelly) میخواندم، شخصیت اصلی آن، شو، یک ویراستار بداخلاق روزنامه بود که در محل پرتاب توپ بیسبال ایستاده بود. بازیکنی که باید توپ را از او دریافت کند به او میگوید: «به پرتاب بلندت ایمان داشته باش.» کمی بعد شو میگوید: «گفتن این حرف برای اون راحته؛ اما وقتی کار به ایمان داشتن به خودم می رسه، یک کافر مطلق میشوم.»
آنچه انسانهای امروز تجربه میکنند همین است. آنها در باور خود به مشکل دچارند و میپندارند موفق نخواهند شد. حتی اگر در انتهای تونل نوری ببینند فکر میکنند بهیقین یک قطار است که بهطرف آنها میآید، نه نوری بهسوی روشنایی و نجات!
آنها در قبول هر مسئولیتی، همیشه مشکلات را میبینند؛ اما در حقیقت مشکلات بهندرت موجب شکست میشوند، حال آنکه اغلب عدم ایمان به خود سرچشمهی شکست است. باکمی اعتماد به نفس و ایمان به خود میتوان دستبهکارهایی خارقالعاده زد، درحالیکه بدون این عامل، اوقاتی بسیار سخت را خواهند گذراند.
چگونه مشوق خوبی برای دیگران باشیم؟
2. اغلب افراد، کسی را که به او ایمان داشته باشند در کنار خود ندارند
جیمز کلر (James Keller) در کتاب فقط برای امروز داستانی را نقل میکند: «گلفروشی دورهگرد، کسبوکارش کساد بود. ناگهان ایدهای به ذهنش خطور کرد. او تابلویی کنارش نصب کرد که بر آن نوشته بود: «این گل یاس در طول روز به شما احساسی ارزشمند بودن میبخشد تنها درازای مبلغ ده سِنت!» با این کار فروشش زیاد شد.
در جامعهی امروز ما اغلب مردم احساس تنهایی میکنند. آن احساس قوی اجتماعی بودن که انسانها از آن لذت میبرند بهندرت بین مردم دیده میشود و اغلب افراد از حمایت خانوادهای که سی یا چهل سال پیش پشتوانهی محکمی برای فرد بودهاند برخوردار نیستند. برای مثال به گفتهی بیل گلاس (Bill Glass): «والدین 90 درصد از زندانیان هنگام رشدشان به آنها گفته بودند که تو روزی به زندان خواهی افتاد.» برخی از والدین بهجای اینکه به فرزندان خود بیاموزند چگونه به خود اطمینان داشته باشند و عزتنفس آنها را بالا ببرند، روح آنها را تخریب میکنند. ازنظر اغلب مردم حتی نزدیکترین کسان آنها هم باورشان ندارند و از آنها حمایت نمیکنند.
پس جای شگفتی نیست که حتی چیزی به کوچکی یک شاخه گل نیز بتواند بهعنوان یک وسیلهی روحیهبخش، رویکرد فرد را نسبت بهروزی که در پیش دارد، تغییر دهد.
3. اغلب افراد متوجه میشوند چه کسانی به آنها ایماندارند
مردم بهخوبی تشخیص میدهند که افراد چه هنگام به آنها ایماندارند و حتی میفهمند که اعتماد و ایمانشان واقعی است یا ساختگی و درواقع، ایمان داشتن به یک فرد میتواند زندگی او را تغییر دهد. رابرت شولر (Robert Shuller)، یکی از مبلغان مذهبی، در کتاب خود با عنوان حرکت به جلو با تفکر، دربارهی آنکه چگونه واقعهای در کودکی زندگیاش را تحت تأثیر قرار داده است داستانی جالب بیان میکند.
چطور دیگران را به رشد و یادگیری تشویق کنیم؟
این واقعه هنگامی رخ داد که عمویش ایمان خود را به او از طریق سخنان و اعمالش نشان داد:
اتومبیل او از پشت نردههای رنگ نشده گذشت و در انبوهی از گردوغبار تابستانی جلو در ورودی ایستاد. من با پاهای برهنه دویدم و عمویم را تماشا میکردم که از اتومبیل خود خارج میشد. او بلندقد، خوشتیپ و بهطور باورنکردنی سرزنده و پرانرژی بود. پس از سالها زندگی در کشور چین آمده بود تا از مزرعهی ما در آیوا دیدن کند. او بهطرف در ورودی دوید و مرا که 4 سال بیش نداشتم بغل کرد. از ته قلب میخندید و میگفت: «فکر کنم تو رابرت باشی، فکر میکنم روزی فردی بزرگ خواهی شد.» آن شب من با خدای خود خلوت کردم و گفتم: «ای خدای عزیز کاری کن بزرگ شوم تا به فردی دیندار تبدیل شوم.» اعتقاددارم که خداوند همان شب مرا به کسی تبدیل کرد که ایمانی راسخ به احتمالات داشت و مطمئن بود هر کاری باهدف و برنامهریزی امکانپذیر میشود.
همیشه به خاطر بسپارید که هدف شما این نیست تا افراد را وادارید از شما به بزرگی یاد کنند، بلکه مهم آن است که آنها را وادارید تا از خودشان به بزرگی یاد کنند. اگر به آنها ایمان داشته باشید، آنها همان کار را میکنند که شما میخواهید.
4. اغلب افراد هر کاری میکنند تا در سطح ایمانی که به آنها دارید زندگی کنند
مردم خود را بالا میکشند تا در سطحی قرار بگیرند که شما توقع دارید. اگر به آنها شک داشته باشید خود را در سطحی متوسط به نمایش میگذارند؛ اما اگر به آنها ایمان و انتظار داشته باشید که خودشان را خوب نشان دهند، حداکثر تلاش خود را میکنند تا بهترین باشند و دراینبین هر دو بهرهی کافی خواهید برد.
جان اچ. اسپالدینگ (John H.Spalding) این نظریه را اینگونه بیان میکند: «کسانی که به توانایی ما ایماندارند، بیش از آنکه در ما انگیزه ایجاد کنند، اثربخش هستند.» آنها برای ما فضایی را به وجود میآورند که در آن موفقیت سادهتر است.