روانشناسی

شخصیت شناسی یا روانشناسی شخصیت چیست؟

چه چیزی باعث می‌شود شما این شخصی که هستید، باشید؟ هر شخص ایده‌ای از نوع شخصیت خود دارد، در صورت سربه‌هوا، محفوظ بودن، حساس یا پوست‌کلفت بودن. روانشناسی شخصیت به‌عنوان تفاوت‌های فردی در نحوه تفکر، احساس و رفتار تعریف می‌شود. این حوزه روانشناسی به تفاوت‌های روانی در افراد و شباهت‌های موجود در طبیعت انسان می‌پردازد. ازآنجاکه این یک زمینه باز با پویایی بسیاری است، سعی خواهیم کرد موضوع را تجزیه کنیم تا بهتر درک شود.

روانشناسی شخصیت چیست؟

شخصیت چنان مفهوم پیچیده‌ای است که هیچ تعریف خاصی از آن در حوزه روانشناسی وجود ندارد. به‌طورکلی، شخصیت مجموعه‌ای بی‌نظیر از خصوصیات درون فرد است که برای تأثیرگذاری بر اعتقادات، انگیزه‌ها، احساسات، رفتارها و حتی محیط تلاش می‌کند. شخصیت همچنین می‌تواند به الگوهای گنجانیده افکار، رفتارها و محرک‌هایی که در طول چرخه زندگی خود ایجاد می‌شود مراجعه کند تا در نحوه درک دنیای اطراف خود و همچنین اعتقادات، درک خود و نگرش آن‌ها تأثیر بگذارد.

روانشناسی شخصیت یک رشته آکادمیک است که به‌طور علمی الگوهای شخصیت‌ها و تغییرات آن را موردمطالعه قرار می‌دهد. این شاخه منحصربه‌فرد از روانشناسی، نظریه‌های روانشناسی اجتماعی، شناختی، رفتاری و حتی تکاملی را ترسیم می‌کند. مطالعه شخصیت، با توجه به روانشناسی، طی سال‌های متمادی از طریق نظریه‌های متعدد صورت گرفته است. با این حال، بسیاری از شاخه‌های اصلی روانشناسی نظریه انحصاری خود را در مورد اینکه شخصیت دقیقاً چیست و شکل‌گیری آن چگونه است، دارند.

نظریه‌های شخصیت

نظریه‌های روان‌شناختی شخصیت بی‌شمار هستند، با این حال، همه آن‌ها در چارچوب کلی انواع تئوری‌ها قرار می‌گیرند که شامل تئوری‌های صفت، نظریه‌های نوع، نظریه‌های روانکاوی، نظریه‌های رفتارگرایی و نظریه‌های اومانیستی است. نظریه‌های دیگری نیز وجود دارند، اما این‌ها رایج‌ترین هستند.

  • نظریه صفات بر نوعی از ویژگی‌های روان‌شناختی تمرکز می‌کند که به‌مرورزمان پایدار هستند. این صفات الگوهای درک و برخورد فردی با دنیای اطراف خود می‌باشد. صفات برای همه افراد متفاوت است و تمایل دارند بر رفتار یک فرد تأثیر بگذارند.
  • تئوری نوع تمایل دارد که شخصیت را بر اساس مطلق جستجو کند، نه اینکه در درجات مختلف در یک زنجیره مانند تئوری صفت انجام دهد.
  • نظریه روانکاوی توسط زیگموند فروید پایه‌گذاری شده است. این تئوری‌ها رفتار انسان را از طریق تعامل بین مؤلفه‌های مختلف شخصیت توضیح می‌دهند. نظریه‌های روانکاوی تضاد و حل‌وفصل روانی را مشاهده و تحلیل می‌کنند.
  • تئوری رفتارگرایانه، از بیرون به انسان نگاه می‌کند و نحوه وقایع و تعاملاتی را که بر رفتار تأثیر می‌گذارد، بررسی می‌کند.
  • در نظریه‌های شناخت اجتماعی، رفتار از طریق انتظارات یا شناخت هدایت می‌شود. این شناخت‌ها مربوط به انتظارات و اعتقاداتی است که شخص درباره جهان پیرامون خود، به‌ویژه افراد در زندگی خود دارد. این نظریه‌ها بر فرآیندهای شناختی تفکر یا قضاوت تأکید می‌کنند.
  • نظریه‌های اومانیستی حول این ایده که مردم دارای اراده آزاد هستند، می‌چرخند. این نظریه‌پردازان معتقدند ماهیت ذهنی تجربه هر فرد بر رفتار آن‌ها تأثیر می‌گذارد و به فرد متکی است تا در مورد این رفتار به نتیجه‌گیری‌های خود برسند.

اندازه‌گیری شخصیت با پنج عامل بزرگ شخصیت

راه‌های زیادی برای اندازه‌گیری شخصیت وجود دارد، اما روانشناسان بیشتر به تلاش برای تقسیم بشریت به‌گونه‌ای منظم پرداخته‌اند. آن‌ها بر پنج صفت شخصیتی تمرکز می‌کنند. رایج‌ترین این صفات عبارت‌اند از:

  • گشودگی
  • وظیفه‌شناسی
  • برون‌گرایی
  • تطابق‌پذیری
  • روان رنجوری

پنج عامل بزرگ شخصیت در دهه 1970 توسط دو تیم تحقیقاتی توسعه یافت. این تیم به سرپرستی پاول کاستا و رابرت آر مک کری از مؤسسات ملی بهداشت و وارن نورمن و لوئیس گلدبرگ از دانشگاه میشیگان در آن آربور و دانشگاه اورگان بودند.

پنج عامل بزرگ مؤلفه‌هایی هستند که شخصیت هر فرد را تشکیل می‌دهند. یک فرد ممکن است گشودگی و وظیفه‌شناسی زیادی داشته باشد، یک مقدار متوسط برونگرایی، تطابق‌پذیری فراوان داشته و اصلاً عصبی نباشد. یا ممکن است کسی مخالف، روان رنجور، درون‌گرا و وظیفه‌شناس بوده ولی گشودگی نداشته باشد. در ادامه با ویژگی‌های هر خصوصیت آشنا خواهید شد.

گشودگی:

گشودگی نسبت پذیرش تجربه است. افرادی که از گشودگی بالایی برخوردار هستند، از ماجراجویی لذت می‌برند. آن‌ها کنجکاو هستند و از هنر، تخیل و چیزهای جدید استقبال می‌کنند. شعار فرد باز ممکن است “تنوع ادویه زندگی است”.

افراد با گشودگی کم ترجیح می‌دهند به عادت خود پایبند باشند و از تجربیات جدید خودداری کنند. تغییر شخصیت معمولاً یک فرآیند دشوار محسوب می‌شود، اما گشودگی یک ویژگی شخصیتی است که ممکن است در بزرگ‌سالی در معرض تغییر قرار بگیرد.

روانشناسی شخصیتچگونه شخصیت را اندازه گیری کنیم؟

وظیفه‌شناسی:

افرادی که وظیفه‌شناس هستند، قابل‌اعتماد, منظم و دستاوردمحور هستند. نمی‌توانید وظیفه‌شناسی را در سفری دور دنیا با یک کوله‌پشتی پیدا کنید؛ وظیفه‌شناسان برنامه ریزان هستند.

افرادی که وظیفه‌شناسی پایینی دارند به‌خودی‌خود غیرارادی هستند. آن‌ها ممکن است تمایل به بی‌دقتی داشته باشند. وظیفه‌شناسی یک ویژگی مفید است، زیرا با موفقیت در مدرسه و شغل ارتباط مستقیم دارد.

برون‌گرایی:

برونگرایی در مقابل درون‌گرایی، احتمالاً شناخته‌شده‌ترین پنج عامل بزرگ است. افراد برونگرا اجتماعی و پرحرف هستند و از جمعیت انرژی می‌گیرند. آن‌ها تمایل دارند در تعاملات اجتماعی خود جسور و بشاش باشند.

از طرف دیگر، درون‌گرایان به زمان زیادی برای تنهایی نیاز دارند، شاید به این دلیل که مغز آن‌ها تعامل اجتماعی را به‌طور متفاوت پردازش می‌کند. درون‌گرایان اغلب کمرو هستند. خجالت نشان‌دهنده ترس از تعاملات اجتماعی و یا ناتوانی در عملکرد اجتماعی است. درون‌گرایان می‌توانند در مهمانی‌ها کاملاً جذاب باشند – آن‌ها فقط فعالیت‌های انفرادی را ترجیح می‌دهند.

تطابق‌پذیری:

تطابق‌پذیری میزان گرمی و مهربانی فرد را اندازه می‌گیرد. هرچه شخصی رضایت بیشتری داشته باشد، بیشتر دارای اعتمادبه‌نفس است و مفید و دلسوز خواهد بود. افرادی که تطابق‌پذیری کمی دارند سرد و مشکوک هستند و احتمال همکاری آن‌ها کمتر است.

به نظر می‌رسد مردانی که از تطابق‌پذیری بالایی برخوردار هستند، رقصنده‌های بهتری هستند، حرکت بدن می‌تواند شخصیت را نشان دهد.

در محل کار، مردان با تطابق‌پذیری کم درواقع بیشتر از مردان تطابق پذیر درآمد کسب می‌کنند. اما زنان با عدم تطابق‌پذیری مزیت حقوقی متفاوتی را نشان نمی‌دهند و این نشان می‌دهند که رفتار تطابق‌پذیری تنها برای مردان سودمند است.

روان رنجوری:

افراد مبتلابه روان رنجوری غالباً نگران هستند و به‌راحتی در اضطراب و افسردگی فرو می‌روند. اگر همه‌چیز به‌خوبی پیش برود، افراد عصبی دوست دارند چیزهایی را پیدا کنند که نگران آن باشند. در مقابل، افرادی که روان رنجوری پایینی دارند، از نظر عاطفی پایدار و یکدست هستند.

با کمال تعجب، عصبی بودن با بسیاری از پیامدهای بهداشتی بد همراه است. افراد عصبی زودتر می‌میرند، احتمالاً به این دلیل که برای آرامش اعصاب به سمت تنباکو و الکل می‌روند.

بااین‌وجود، احتمالاً خزنده‌ترین واقعیت در مورد روان رنجوری بودن این است که انگل‌ها می‌توانند شما را عصبی کنند. یک مطالعه در سال 2006 نشان داد که عفونت غیرقابل‌شناسایی توسط انگل توکسوپلاسما گوندی ممکن است افراد را مستعد ابتلا به عصبی بودن کند.

آیا شخصیت تغییر می‌کند؟

ممکن است. یک مطالعه منتشرشده در ژانویه سال 2017 روانشناسی بولتن، 207 مقاله تحقیقاتی منتشرشده را ترکیب کرد و نشان داد که شخصیت ممکن است از طریق درمان تغییر یابد. محقق مطالعه برنت رابرتز، روانشناس اجتماعی و شخصیتی در دانشگاه ایلینویز گفت: “برای افرادی که می‌خواهند فردا همسر خود را تغییر دهند، که البته بسیاری از مردم می‌خواهند این کار را انجام دهند، من امید زیادی به آن‌ها نمی‌دهم” با این حال، وی ادامه داد: “اگر شما می‌خواهید روی یک جنبه از خود تمرکز کنید، و تمایل دارید که به‌طور سیستماتیک به آن بپردازید، خوش باشید که می‌توانید آن خصوصیت را تغییر دهید”.

بنابراین با توجه به این نکته اگر تصمیم بگیرید که ویژگی را در خود کمرنگ و یا از بین ببرید، امکان آن وجود دارد. اما اینکه بخواهید دیگران را تغییر دهید، ممکن نیست.

5/5 - (2 امتیاز)
منبع
nikhamrahگردآوری، ویرایش و بازنگری، تحریریه مثبت 1

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا