جملات و اشعار
جملات زیبا و آموزنده از دکتر علی شریعتی
علی شریعتی مَزینانی (۲ آذر ۱۳۱۲ – ۲۹ خرداد ۱۳۵۶) مشهور به دکتر علی شریعتی استاد تاریخ، سخنران، نویسنده، اسلامشناس، جامعهشناس و پژوهشگر دینی اهل ایران بود. او از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریهپردازان انقلاب اسلامی ایران بود. شریعتی نگرشی نوین به تاریخ و جامعهشناسی اسلام عرضه کرد. او بازگشت به تشیع حقیقی و انقلابی را نیرویی برای تحقق عدالت اجتماعی قلمداد میکرد.
در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، مجموعه ای از جملات زیبا و آموزنده از دکتر علی شریعتی را برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.
بزرگترین اقیانوس آرام است آرام باش تا بزرگترین باشی دکتر علی شریعتی
دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است دکتر علی شریعتی
سخنان دکتر شریعتی درباره اسلام
مارکسیسم میگوید: رفیق، نانت را خودت بخور، حرفت را من میزنم. فاشیسم میگوید: رفیق نانت را من میخورم، حرفت را هم من میزنم و تو فقط برای من کف بزن. اسلام حقیقی میگوید: نانت را خودت بخور، حرفت را هم خودت بزن و من فقط برای اینم که تو به این حق برسی. اسلام دروغین میگوید: تو نانت را بیاور به ما بده و ما قسمتی از آن را جلوی تو میاندازیم، اماّ آن حرفی را که ما می گوییم بزن. دکتر علی شریعتی
هرکس – نه تنها – به میزان معلوماتی که دارد عالم نیست بلکه به میزان مجهولاتی که در عالم احساس میکند عالم است دکتر علی شریعتی
وقتی هیچ مشکلی سر راهم نبود میفهمم که راهمو اشتباه رفتهام. دکتر علی شریعتی
سخنان دکتر شریعتی در مورد دین و مذهب
خدایا! به من توفیق تلاش در شکست...صبر درنومیدی...رفتن بی همراه...جهاد بی سلاح... کار بی پاداش.. فداکاری درسکوت...دین بی دنیا...خوبی بی نمود… عظمت بی نام… خدمت بی نان...ایمان بی ریا... گستاخی بی خامی…مناعت بی غرور.. عشق بی هوس.. تنهایی در انبوه جمعیت و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند…روزی کن دکتر علی شریعتی
خدایــــــــــا سرنوشت مرا خیر بنویس تقدیری مبارک تا هرچه را که تو دیر میخواهی زود نخواهم وهرچه را که تو زود میخواهی دیر نخواهم دکتر علی شریعتی
هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود، چیزی یاد نگرفتم... دکتر علی شریعتی
مادرم میگفت عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب؛ هزار شب است پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکردهام دکتر علی شریعتی
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد، نمیخواهم بدانم کوزه گر از اندام بدنم چه خواهد ساخت، ولی بسیار مشتاقم از خاک گلویم سوتکی سازد، سوتک به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی، دم گرم خوشش را بر گلویم سخت بفشارد، و خواب خفتگان را آشفتهتر سازد، بدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را...... دکتر علی شریعتی
جامعه 2 طبقه دارد: 1-طبقهای که میخورد و کار نمیکند 2-طبقهای که کار میکند و نمیخورد دکتر علی شریعتی
سخنان دکتر شریعتی برای پروفایل
تمام بدبختیهای آدم مال این دو کلمه است: یکی داشتن و یکی خواستن. دکتر علی شریعتی
چقدر دوست دارم این سخن مسیح را «از راههایی مروید که روندگان آن بسیارند از راههایی بروید که روندگان آن کماند!» دکتر علی شریعتی
دو پدیده را مردم یا عوام نمیتوانند از هم سوا کنند، یکی شورمذهبی است یکی شعور مذهبی که این دو ربطی به هم ندارند آن کسی که شور مذهبی دارد خیال میکند که شعور مذهبی هم دارد. دکتر علی شریعتی
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت. دکتر علی شریعتی
اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست او جانشین همه نداشتنهاست نفرینها و آفرین ها بی ثمر است اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد تو مهربان جاودان آسیب ناپذیر من هستی ای پناهگاه ابدی تو میتوانی جانشین همه بی پناهیها شوی دکتر علی شریعتی
هیچکس حرف آن ملایی را که میگوید، «موسیقی حرام است»، ولی اصلاً نه در عمرش موسیقی شنیده و نه اگر بشنود میفهمد، گوش نمیدهد! ای کسی که می گویی «غنا» حرام است، اصلاً تو میفهمی «غنا» چیست؟ دکتر علی شریعتی
سخنان دکتر شریعتی درباره انسانیت
آنجا که چشمان مشتاقی برای انسانی اشک میریزد، زندگی به رنج کشیدنش میارزد. دکتر علی شریعتی
تو هرچه میخواهی باش، اما ... آدم باش!!! چقدر نشنیدنها و نشناختنها و نفهمیدنها است که به این مردم، آسایش و خوشبختی بخشیده است!!! مگر نمیدانی بزرگترین دشمن آدمی فهم اوست؟ پس تا میتوانی خر باش تا خوش باشی. امروز گرسنگی فکر، از گرسنگی نان فاجعه انگیزتر است. برای خوشبخت بودن، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن! دکتر علی شریعتی
سخنان دکتر شریعتی در مورد دروغ
به سه چیز تکیه نکن: غرور، دروغ و عشق. آدم با غرور میتازد با دروغ میبازد و با عشق میمیرد. دکتر علی شریعتی
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها میکند پرهایش سفید میماند ولی قلبش سیاه میشود دکتر علی شریعتی
برایت دعا میکنم که ای کاش خدا از تو بگیرد هر آنچه را که خدا را از تو میگیرد دکتر علی شریعتی
خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز. چگونه مردن را خود خواهم آموخت. دکتر علی شریعتی
سخنان دکتر شریعتی درباره زندگی
زندگی چیست؟ نان. آزادی. فرهنگ. ایمان و دوست داشتن. دکتر علی شریعتی
جملات زیبای دکتر علی شریعتی درباره عشق
دلهای بزرگ و احساسهای بلند، عشقهای زیبا و پرشکوه میآفرینند. دکتر علی شریعتی
اکنون تو با مرگ رفتهای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیکتر میشوم. این زندگی من است. دکتر علی شریعتی
وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند. وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است. وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است. وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است. وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است. دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم. دکتر علی شریعتی
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری. دکتر علی شریعتی
جهان را ما، نه آنچنانکه واقعاً هست میبینیم، جهان را ما آنچنانکه ما واقعاً هستیم، میبینیم. دکتر علی شریعتی
خداوندا نمیدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه زجری میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است. دکتر علی شریعتی
مهربانی جادهای است که هرچه پیش میرود، خطرناکتر میگردد. دکتر علی شریعتی
خدایا دل مرا آنقدر صاف بگردان تا قبل از پایین آمدن دستم دعایم مستجاب گردد. دکتر علی شریعتی
دستانم بوی گل میدادند مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند. نگفتند که شاید گلی کاشته است. دکتر علی شریعتی
پیروزی یکروزه به دست نمیآید، اما اگر خود را پیروز بشماری، یکباره از دست میرود. دکتر علی شریعتی
جملات زیبا از شریعتی برای پروفایل
انسان به میزانی که میاندیشد، انسان است، به میزانی که میآفریند انسان است نه به میزانی که آفریدههای دیگران را نشخوار میکند. دکتر علی شریعتی
وارد کردن علم و صنعت، در اجتماع بی ایمان و بدون ایدوئولوژی مشخص، همچون فرو کردن درختهای بزرگ و میوه دار است در زمین نامساعد در فصل نا مناسب. دکتر علی شریعتی
فلسفه زندگی انسان امروز در این جمله خلاصه میشود: فدا کردن آسایش زندگی برای ساختن وسایل آسایش زندگی. دکتر علی شریعتی
خدایا: عقیده مرا از دست عقدهام مصون بدار دکتر علی شریعتی
ضعف و یأس! هرگز! این دو فرزند نامشروع زوجی است که در آن، پدر «کفر» است و مادر «خودخواهی» دکتر علی شریعتی
چرا میآسایی؟ تا بتوانم کار کنم! چرا کار میکنی؟ تا بتوانم بیاسایم. تولید برای مصرف و مصرف برای تولید. انسان امروز چه میکند؟ این همه رنج و تلاش سرسام آور برای چیست؟ برای تهیه وسایل آسایش. آسایش زندگیش فدای ساختن ِ وسایل آسایش زندگی دکتر علی شریعتی
آنهایی که رفتند کاری چه بسیارند کسانی که همیشه حرف میزنند بی آنکه چیزی بگویند و چه کماند کسانی که حرف نمیزنند اما بسیار می گویند. دکتر علی شریعتی
جمله ای زیبا از دکتر علی شریعتی
حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود کاش بجای نشان دادن زخمهای تنش افکارش را نشانمان میدادند دکتر علی شریعتی
برایتان دعا میکنم تا خدا از شما بگیرد هر آنچه که خدا را از شما میگیرد. دکتر علی شریعتی
و پیش از اینکه بیندیشی که چه بگویی بیندیش که چه می گویم دکتر علی شریعتی
اگر توانستی نفهمی میتوانی خوشبخت باشی دکتر علی شریعتی
آدم وقتی فقیر میشود خوبیهایش هم حقیر میشوند اما کسی که زر دارد یا زور دارد عیبهایش هم هنر دیده میشوند و چرندیاتش هم حرف حسابی بحساب میآیند دکتر علی شریعتی
نمیدانم که در طرح بزرگ خدا من چه نقشی دارم و چه سرنوشتی؟ ولی این قدر مطمئنم که بی هیچ نیست.» دکتر علی شریعتی
جملات زیبا و عاشقانه از دکتر علی شریعتی
عشق زیر باران و با هم خیس شدن نیست. عشق این است که تو خیس شوی و معشوقت نه و او نفهمد که چرا هیچ وقت خیس نشد دکتر علی شریعتی
هیچ گاه تنهایی و کتاب و قلم، این سه روح و سه زندگی و سه دنیای مرا کسی از من نخواهد گرفت … دیگر چه میخواهم؟ آزادی چهارمین بود که به آن نرسیدم و آن را از من گرفتند. دکتر علی شریعتی
من ایمانم را عشقم را به زندگی کردن نیز نخواهم آلود دکتر علی شریعتی
ترجیح میدهم با کفشهایم در خیابان راه بروم و به خدا فکرکنم تا این که در مسجد بشینم و به کفشهایم فکر کنم دکتر علی شریعتی
با همه چیز درآمیز و با هیچ چیز آمیخته مشو که در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش دکتر علی شریعتی
عید ما روزی است که آذوقه یک سال دهقانی مصرف یک روز اربابی نشود. دکتر علی شریعتی
جمله های زیبا از دکتر علی شریعتی
دیروز همسایهام از گرسنگی مرد، در عزایش گوسفندها سر بریدند. دکتر علی شریعتی
روزگاری است که شیطان فریاد میزند آدم پیدا کنید! سجده خواهم کرد. دکتر علی شریعتی
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است: 1. آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم نیستند. عمده آدمها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند. 2. آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هم نیستند. مردگانی متحرک درجهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بیشخصیتاند و بیاعتبار. هرگز به چشم نمیآیند. مرده و زندهشان یکی است. 3. آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم هستند. آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را میگذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم. 4. آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هستند. دکتر علی شریعتی
شگفتانگیزترین آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم، باز میشناسیم، میفهمیم که آنان چه بودند. چه میگفتند و چه میخواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان میآید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد. دکتر علی شریعتی
سخنان زیبا دکتر علی شریعتی
متن زیبا و آموزنده از دکتر شریعتی پدرمومن من ... مادر مقدس من ... نماز تو یک ورزش تکراری است بدون هیچ اثر اخلاقی و اصلاح عملی و حتی نتیجه بهداشتی! که صبح و ظهر و شب انجام میدهی اما نه معانی الفاظ و ارکانش را می دانی و نه فلسفه حقیقی و هدف اساسیاش را میفهمی. تمام نتیجه کار تو و آثار نماز تو این است که پشت تو قوز درآورد و پیشانی صافت پینه بست و فرق من بی نماز با تو نمازگزار فقط این است که من این دو علامت تقوی را ندارم! تو می گویی: نماز خواندن با خدا سخن گفتن است. تصورش را بکن کسی با مخاطبی مشغول حرف زدن باشد اما خودش نفهمد که دارد چه میگوید؟ فقط تمام کوشش اش این باشد که با دقت و وسواس مضجکی الفاظ و حروف را از مخارج اصلیاش صادر کند. اگر هنگام حرف زدن "ص" را "س" تلفظ کند حرف زدنش غلط میشود اما اگر اصلاً نفهمد چه حرفهایی می زند و به مخاطبش چه میگوید غلط نمیشود! اگر کسی روزی پنج بار و هر بار چند بار با مقدمات و تشریفات دقیق و حساس پیش شما بیاید و با حالتی ملتمسانه و عاجزانه و اصرار و زاری چیزی را از شما بخواهد و ببینید که با وسواس عجیبی و خواهش همیشگی خود را تلفظ میکند اما خودش نمیفهمد که چه درخواستی از شما دارد چه حالتی به شما دست میدهد؟ شما به او چه میدهید؟ و وقتی متوجه شدید که این کار برایش یک عادت شده و یا بعنوان وظیفه یا ترس از شما هم انجام میدهد دیگر چه میکنید؟ گوشتان را پنبه نمیکنید؟ اگر خدا از آدم خیلی بی شعور و بلکه آدمی که مایه مخصوص ضد شعور دارد بدش بیاید همان رکعت اول اولین نمازش با یک لگد پشت به قبله از درگاه خود بیرونش میاندازد و پرتش میکند توی بدترین جاهای جهان سوم تا در چنگ استعمار همچون چهارپایان زبان بستهی نجیب بار بکشد و خار هم نخورد و شکر خدا کند و در آرزوی بهشت آخرت در دوزخ دنیا زندگی کند و در لهیب آتش و ذلت و جهل و فقر خود ابولهب باشد و زنش حماله الحطب!!! و اگر خدا ترحم کند رهایش میکند تا همچون خر خراس تمام عمر بر عادت خویش در دوار سرسام آور بلاهت دور زند و دور زند و دور زند...... و در غروب یک عمر حرکت و طی طریق در این" مذهب دوری" به همان نقطهای رسد که صبح آغاز کرده بود. با چشم بسته تا نبیند که چه میکند و با پوز بسته تا نخورد از آنچه میسازد! و این است بنده مؤمن آنچه عفت و تقوی می گویند. دکتر علی شریعتی
به آنکه اعتراض میکند که چرا دانشجویان دست میزنند و صلوات نمیفرستند می گویم صلوات نفرستادن جوانان گناه تُست. چرا که خودمیدانی صلوات را به چه صورتی درآوردهای و برایش چه مصرف هائی درست کردی! یکی اینکه تا شخصیت گندهای وارد مجلس شده است، صلوات فرستادهای، مصرف دیگرش حرکت تابوت و جنازه است درمیان زندگان. و مصارف دیگر، هوکردن یک سخنران، پایین کشیدن یک منبری ومسخره کردن کسی. اینهاست مصارفی که تو برای صلوات ساختهای. این است که قشر دانشجو برای ابراز احساساتش نمیتواند صلوات را جدی بگیرد. چون تو چنانش ساختهای که بکار هوکردن و مسخره کردن و تداعی انحطاط میخورد. تو هرگز به "دست بوسیدن " اعتراض نکردی، حالا به "دست زدن " اعتراض میکنی؟! دکتر علی شریعتی
سخنان دکتر شریعتی در مورد فقر
خدایا کفر نمیگویم…. پریشانم چه میخواهی تو از جانم! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیندازی و شب، آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر می گویی! نمیگویی؟ خداوندا! اگر در روز گرما خیز تابستان تنت بر سایه دیوار بگشایی لبت بر کاسه مسی قیر اندود بگذاری و قدری آن طرف تر عمارت های مرمرین بینی و اعصابت برای سکهای این سو و آن سو در روان باشد زمین و آسمان را کفر می گویی! نمیگویی؟ خداوندا! اگر روزی بشر گردی زحال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت خداوندا تو مسئولی خداوندا! تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی میکشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است. دکتر علی شریعتی