روانشناسی

روانکاوی چیست و چگونه برگزار می‌شود؟

شاید برای پاسخ به این پرسش که روانکاوی چیست و جلسات آن چگونه برگزار می‌شود؟ ابتدا می‌بایست به شرح مختصری از تاریخچه روانکاوی بپردازیم.

تاریخچه روانکاوی و روانکاوی چیست

دهه نود قرن نوزدهم، هنگامی است که زیگموند فروید فرضیه ناخودآگاه را به نظریه‌ای برای بسط و گسترش نظریه روانکاوی تبدیل می‌کند.

زیگموند فرویدی که به عنوان عصب شناس کار حرفه‌ای خود را آغاز کرده بود و مدتی را نیز در جوار ژان مارتَن شارکو در فرانسه هیپنوتیزم و تاثیر آن را بر روی علائم بیماری‌ای که به عنوان هیستری شناخته می‌شد را مشاهده و فراگرفته بود. این زمان مصادف بود با همکاری وی با ژوزف بروئر برای تحقیق روی بیماری‌های روانی و منشا آن‌ها.

در همین دهه فروید با تمرکز بر دستگاه روانی انسان و پژوهش در آثار ادبی و هنری، نظریهٔ ناخودآگاه را به عنوان عامل اصلی رفتار و زیست انسانی پرورش داد. نظریه‌ای که از ابتدای قرن بیستم و با نوشتن کتاب تاویل رویاها، شکلی منسجم‌تر به لحاظ روش روانکاوی به خود گرفته بود.

در واقع فروید نظریه‌ای را بنیان نهاد که به عنوان یک روش عملی در مواجهه با علائم روانی انسان، وی را دارای ساحتی می‌دانست که از دسترس حیطه آگاهی در زندگی روزمره‌اش خارج است؛ اما دلایل رفتارها و افکار او را شکل می‌دهد.

در واقع فروید اذعان می‌دارد که قسمت اعظم روان انسان را تاریکی فراگرفته است و یا در همان مثال معروف کوه یخ، ناخودآگاه آن قسمتی از کوه یخ است که زیر سطح آب قرار گرفته و قابل مشاهده نیست.

همانطور که عنوان شد فروید مدتی به فراگیری هیپنوتیزم مشغول بود و حتی در ابتدا از این روش برای دسترسی به گنجینهٔ پنهان روان ناخودآگاه در بیمارانش استفاده می‌کرد. اما خیلی زود بنا به دلایلی آن را کنار نهاد که شاید بتوان اصلی‌ترین دلیل وی را ابداع روش تداعی آزاد در روانکاوی نام برد.

فروید دریافته بود که آن‌چه فرد در خواب مصنوعی و هیپنوتیزم به زبان می‌آورد، بسیار ایستا است یعنی فرد خواب شده نمی‌تواند زیاد در آن دخل و تصرف داشته باشد و بعد از بیدار شدن آن چه به زبان آورده است را فراموش می‌کند. هر چند که زوایایی از ناخودآگاه را بیان کرده باشد و این بر خلاف آن چیزی بود که فروید در تحقیقاتش دریافته بود؛ یعنی اصل پویایی دستگاه روان.

در واقع تداعی آزاد این فرصت را فراهم کرد (و می‌کند) که فرد روی یک تخت راحت دراز بکشد و آن‌چه که به ذهنش می‌آید را بدون هیچ ترس و شرمی و بدون هیچ‌گونه قضاوتی بیان کند.

هر چند که در جریان آن فرد مقاومت‌هایی را از خود نشان دهد و حتی عواطفی را که اکثرا منفی هستند نسبت به شخص روانکاو اظهار کند. مقاومت‌هایی که بر اساس مکانیسم‌های دفاعی ناخودآگاه در هر فرد انسانی شکل گرفته است و یکی از دلایل شکل گیری ناخودآگاه هم هستند. و انتقالی که به واسطه ساخت وضعیت روانی، همواره در پی دست آویزی به یک “دیگری” است.

روند جلسات روانکاوی چگونه است؟

پس شاید تا به اینجا بتوانیم بگوییم آن‌چه که فروید به عنوان روش روانکاوی برای بررسی علائم روانی و مشکلات فردی انسان ابداع نمود و جلسات روانکاوی را برگزار می‌کرد در این روند خلاصه می‌شود:

۱. حضور روانکاو و روانکاوی شونده به مدتی معین در اتاق روانکاوی

در ابتدا جلسات روانکاوی فروید از آن جهت که در راستای تحقیق و پژوهش برای بسط نظریهٔ روانکاوی بودند، چیزی حدود یک الی دو ساعت و به مدت حداقل سه روز در هفته بود. زمانی که بعدها فروید آن را تا ۵۰ الی ۶۰ دقیقه محدود کرد اما تعداد جلسات در هفته به قوت خود باقی ماند.

در حال حاضر نیز روانکاوانی که به شیوهٔ کلاسیک فرویدی کار می‌کنند جلساتشان را با ۴۵ دقیقه و حداقل دو الی چهار جلسه در هفته برگزار می‌کنند.

تفاوت روند جلسات روانکاوی فرویدی با جلسات روانکاوی لکانی در چیست؟

در دیگر روش‌های روانکاوی نیز مدت و تعداد جلسات کمی با هم متفاوت است.

مثلا در روانکاوی لکانی یک زمان نهایی نیم ساعت یا ۴۵ دقیقه در نظر گرفته می‌شود؛ اما این زمان به معنای آن نخواهد بود که فرد تمام این دقایق را در اتاق روانکاوی سپری خواهد و مدت زمان هر جلسه با دیگر جلسه‌های فرد متفاوت است. ممکن است روانکاوی لکانی یک فرد در یک جلسه‌اش ۴۵ دقیقه باشد و ممکن است یک جلسه در دقیقه بیستم به خاتمه پیدا کند.

البته توضیح روش روانکاوی لکانی مطمئنا خود مطلب جداگانه‌ای را می‌طلبد. اما این روش روانکاوی توسط ژَک لکان فرانسوی با شعار بازگشت به فروید مطرح شد و خوانشی بدیع از آن ارائه داد که بر روش پایه‌ای فروید یعنی یعنی تداعی آزاد استوار است، اما شیوهٔ آن و خوانش روانکاو کمی متفاوت است. (در حال حاضر در کشور ما بنا به دلایل اقتصادی کمتر افرادی هستند که بتوانند تا ۴ جلسه در هفته جلسات روانکاوی فرویدی و لکانی را برگزار کنند و معمولا ۱ یا ۲ جلسه در هفته برگزار می‌شود).

۲. تداعی آزاد

هنگامی که فرد در جلسه روانکاوی حضور پیدا می‌کند، با رهنمودهای روانکاو، مشتاق به بیان چیزی می‌گردد که از عمق ناخودآگاه وی برمی‌خیزد.

یعنی شروع به سخن گفتن می‌کند نه آن‌گونه که بخواهد قصه بگوید و یا یک اتفاق خاص را تعریف کند، بلکه آن‌گونه که هر چه به ذهنش خطور می‌کند را بیان کند.

در جریان همین تداعی‌هاست که فراموشی‌های لحظه‌ای، بیان خواب و رویا، بیان خیالپردازی‌های فردی، لغزش‌های کلامی و دیگر کنش‌های فرد، توسط روانکاو بازخورد داده می‌شود و فرد در راستای تجزیه و تحلیل دستگاه روان خودش توانا می‌گردد.

در روانکاوی لکانی این بیان نیز شکل گسترده‌تری به خود می‌گیرد و کلماتی که روانکاوی شونده بیان می‌کند از اهمیت دو چندان نیز برخوردار می‌شود. بنابراین می‌توان یک جلسهٔ روانکاوی خوب را ملزم به آن دانست که در جریان تداعی‌ها، فرد روانکاوی شونده آن‌چه را که حتی نمی‌تواند در خلوت به خود بگوید و یا از گفتن آن شرمسار یا مضطرب است، بیان کند و به فهمی جدید از وضعیت روانی خود دست یابد.

۳. انتقال

پس از حضور در اتاق روانکاوی و همراه با جریان تداعی آزاد، ممکن است روانکاوی شونده عواطفی مثبت و یا منفی را نسبت به روانکاو ابراز کند که در حقیقت مربوط یک دیگری در روان روانکاوی شونده است.

اینجاست که فروید اصلی‌ترین عامل پیشرفت روانکاوی را موضوع انتقال و نحوهٔ برخورد روانکاو با آن می‌داند.

یعنی فرد بتواند آزادانه عواطف و ایده‌های خود را آشکار سازد و با دیگری‌های خود مواجه شود. همین‌جاست که موضوع انتقال متقابل مطرح شود.

یعنی دریافت عواطف انتقالی روانکاوی شونده توسط روانکاو و انتقال عاطفی‌اش به فرد.

یعنی یک فرایند روانکاوی با انتقال متقابل روانکاو، رو به شکست می‌رود.

به همین دلیل است که روانکاو، کسی است که طی سال‌های طولانی و بی وقفه مورد روانکاوی قرار گرفته باشد تا به دام انتقال متقابل نیفتد.

شاید یکی از مثال‌های معروف در رابطه با انتقال و انتقال متقابل یکی از روانکاوی شونده‌های فروید با نام ارنست لنتزِر معروف به موش‌مَرد یا مرد موش‌آذین باشد که در طول فرایند روانکاوی عواطف متناقضی را نسبت به فروید بیان می‌کرد.

در یکی از جلسات ارنست بیان کرد که می‌ترسد فروید او را به دلیل افکار شریرانه‌ش مجازات کند و کتک بزند و به همین دلیل سراسیمه از روی تخت بلند شد و ترسش را بازگو کرد. ترسی که در واقع از پدرتنبیه‌گر ارنست به فروید انتقال داده شده بود.

اما فروید با پذیرش این کنش ارنست او را مورد ملامت قرار نداد و خشمی از وی نیز ظاهر نساخت تا بدین ترتیب جلسه روانکاوی با انتقال متقابل از جانب فروید به شکست نینجامد.

همچنین در سال ۱۹۱۵ در مقاله‌ای تحت عنوان «ملاحظاتی در باب عشق انتقالی» با ذکر «قاعدهٔ خویشتن‌داری» در روانکاو بیان می‌دارد که روانکاو در عین آن‌که این فرصت را فراهم می‌آورد تا روانکاوی شونده امیال پنهان خویش را به زبان آورد، به رد عواطف و امیال خویش نسبت به وی اصرار ورزد.

تنها در این صورت است که روانکاوی شونده می‌تواند دورترین خاطرات و آسیب‌های دوران کودکی خویش و نهان‌ترین خواهش‌های خود را ابراز کند و فرایند روانکاوی به شکلی سالم منجر به عبور فرد از آسیب‌هایش گردد.

۴. مقاومت

اما فرایند تداعی آزاد به همین سادگی هم نیست که روانکاوی شونده تمام آن‌چه که به ذهنش خطور می‌کند را بیان کند.

در واقع وقتی ما به چیزی به عنوان ناخودآگاه به عنوان عامل اصلی رفتار انسانی باور داریم، این ناخودآگاه به راحتی خود را عیان نمی‌کند.

به همین دلیل در جریان تداعی‌ها بسیار اتفاق می‌افتد که فرد به شکلی آگاه و ناآگاه آن‌چه را که در روانش می‌گذرد بیان نمی‌کند. چرا که بیان آن‌ها به نوعی با اضطراب برای وی همراه است. پس ناخودآگاه مکانیسمی را در جهت دفاع از خویش و پنهان سازی در اختیار دارد که به آن مکانیسم‌های دفاعی ناخودآگاه گفته می‌شود که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به: واپس‌رانی، واپس‌روی، انکار، جابجایی، کنش‌نمایی، فرافکنی و درون‌فکنی و … اشاره نمود.

در همین راستا جلسات روانکاوی با درنوردیدن مرزهای مقاومت در جریان تداعی آزاد به پیش می‌رود.

سخن پایانی

مطالبی که عنوان شد خلاصه‌ای بسیار قلیل در مورد روانکاوی است و مطمئنا هر کدام از مفاهیم نیز گستردگی بسیاری دارند که نه تنها در یک مقاله بلکه در مقالات بسیار می‌بایست به آن‌ها پرداخته شود. اما آنچه که در این نوشته برای من اولویت داشت، ترسیم یک دورنمای کلی از روانکاوی است که مخاطب را جهت آشنایی بیشتر و یا تجربهٔ این فرایند که به گفته بسیاری از مراجعین، شگفت انگیز توصیف می‌شود، مشتاق سازد.

همچنین در پایان جا دارد که یک نکتهٔ اساسی را در مورد روانکاوی عنوان کنم.

و آن هم دقیقا فرایند روانکاوی و اطلاق آن به روش‌های خاص است. در واقع همین‌جا مخاطب می‌بایست بین روانکاوی، روانشناسی و مشاوره، روان‌تحلیلگری یونگ، روانشناسی خود، روانشناسی روابط ابژه (روابط موضوعی هم گفته می‌شود)، روان‌پویشی کوتاه مدت، طرحواره درمانی و … تفاوت بگذارد.

هر چند که همه این روش‌ها به نوعی از روانکاوی اقتباس شده باشند، اما شیوه‌ای که از آن به عنوان روانکاوی نام برده می‌شود و در این مقاله مختصری از آن را با هم مطالعه کردیم، خاص همان روشی است که فروید بنیان آن را نهاده و لکان نیز به آن ابعاد دیگری نیز افزوده است.

5/5 - (1 امتیاز)
منبع
pezeshkekhoob

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا