انشا در مورد قطره باران با مقدمه و نتیجه
در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، انشا در مورد قطره باران با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.
⭐انشا در مورد قطره باران⭐
مقدمه:
باران یکی از زیباترین پدیدههای طبیعی است که هر ساله شاهد آن هستیم. قطرات باران، مانند اشکهای آسمان، بر زمین میبارند و به همه چیز طراوت و تازگی میبخشند.
بدنه:
قطرات باران از بخار آب تشکیل شدهاند که در اثر گرمای خورشید به هوا میروند و در ارتفاع بالا سرد میشوند و به قطرات آب تبدیل میشوند. این قطرات آب با هم جمع میشوند و ابر را تشکیل میدهند. وقتی ابرها سنگین میشوند، باران میبارد.
قطرات باران در اندازههای مختلف وجود دارند. بعضی از قطرات باران بسیار ریز هستند و به صورت مه در هوا معلق میمانند. بعضی دیگر از قطرات باران بزرگ هستند و به صورت رگبار میبارند.
باران نقش مهمی در چرخه آب دارد. باران باعث میشود که آب از زمین به هوا برگردد و دوباره به زمین بازگردد. باران همچنین باعث میشود که خاک مرطوب شود و گیاهان رشد کنند.
باران همچنین میتواند باعث سیل شود. اگر باران به مدت طولانی ببارد، آب روی زمین جمع میشود و باعث جاری شدن سیل میشود. سیل میتواند خسارات زیادی به بار بیاورد.
نتیجه:
باران یکی از نعمتهای خداوند است که باید از آن قدردانی کنیم. باران باعث میشود که زندگی روی زمین ادامه داشته باشد.
⭐انشا از زبان قطره باران⭐
مقدمه:
آسمان ابری شده بود و خورشید پشت ابرها پنهان شده بود. باد می وزید و صدایی شبیه به نجوا به گوش می رسید. من قطره ای از آب بودم که در ابر زندگی می کردم. با دوستانم در کنار هم بودیم و از صدای باد لذت می بردیم.
بدنه:
ناگهان صدای رعد و برقی به گوش رسید و همه ما به خودمان لرزیدیم. آسمان تیره تر شد و باد شدیدتر شد. ابرها شروع به حرکت کردند و ما را با خود بردند.
ما با سرعت زیادی حرکت می کردیم و من احساس سرگیجه می کردم. بالاخره ابرها ما را به بالای کوه بردند. آنجا هوا بسیار سرد بود و ما شروع به یخ زدن کردیم.
ناگهان صدایی از ابر بلند شد: «قطره ها، آماده شوید! زمان آن رسیده است که به زمین بازگردیم.»
ما به هم نگاه کردیم و لبخند زدیم. بالاخره وقت آن رسیده بود که سفر خود را آغاز کنیم.
ابر شروع به ریزش قطره های باران کرد. ما هم با او همراه شدیم و به سمت زمین سقوط کردیم.
من در حین سقوط به زمین نگاه می کردم. همه چیز زیر پایم کوچک و دوردست به نظر می رسید. من احساس هیجان می کردم و نمی توانستم صبر کنم تا به زمین برسم.
بالاخره به زمین رسیدیم. من روی یک برگ سبز نشستم و به اطرافم نگاه کردم. همه چیز تمیز و تازه شده بود. گل ها و گیاهان سر از خاک بیرون آورده بودند و پرندگان در آسمان پرواز می کردند.
من احساس خوشحالی می کردم. من به زمین کمک کرده بودم تا دوباره زنده شود.
من روی برگ نشسته بودم و به صدای قطرات باران گوش می دادم. صدایی آرامش بخش بود که باعث می شد احساس آرامش کنم.
من می دانستم که باید دوباره به ابر برگردم، اما دلم نمی خواست. من دوست داشتم در اینجا بمانم و به زمین کمک کنم تا زیباتر شود.
اما بالاخره زمان آن رسید که برگردم. من با دوستانم خداحافظی کردم و به سمت ابر پرواز کردم.
من دوباره به ابر رسیدم و در کنار دوستانم قرار گرفتم. ما به هم نگاه کردیم و لبخند زدیم.
ما می دانستیم که دوباره به زمین باز خواهیم گشت و به آن کمک خواهیم کرد تا زنده بماند.
نتیجه گیری:
قطره باران نماد زندگی و امید است. باران باعث می شود زمین زنده شود و گیاهان و جانوران بتوانند رشد کنند. قطره باران همچنین باعث می شود هوا پاک شود و آلودگی ها از بین بروند.
قطره باران نعمتی بزرگ از جانب خداوند است که باید قدر آن را بدانیم.