انشا

انشا در مورد مادر من با مقدمه بدنه نتیجه

در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، انشا در مورد مادر با مقدمه بدنه نتیجه برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.

مقدمه:
مادر من یک زن معمولی و ابرقهرمان من است. او در هر قدمی که برداشتم از من حمایت کرده و مرا تشویق می کرد. چه روز و چه شب و بدون توجه به شرایط، او همیشه در کنار من بود. علاوه بر این، هر کار، پشتکار، فداکاری و رفتار او برای من الهام بخش است. در این انشا در مورد مادرم، قصد دارم در مورد مادرم صحبت کنم و اینکه چرا او برای من بسیار خاص است.

من او را دوست دارم نه به این دلیل که او مادر من است و ما باید به بزرگترهایمان احترام بگذاریم، من به او احترام می گذارم زیرا او از من مراقبت کرده است از زمانی که من قادر به صحبت کردن نبودم. در آن زمان او تمام نیازهای من را در زمانی که نمی توانستم صحبت کنم برطرف کرده است.

علاوه بر این، او به من یاد داد که چگونه راه بروم، صحبت کنم و از خودم مراقبت کنم. به همین ترتیب، هر قدم بزرگی که در زندگی ام برداشته ام به خاطر مادرم است. زیرا، اگر او به من یاد نداده بود که چگونه قدم های کوچک بردارم، دیگر نمی توانستم این قدم های بزرگتر را بردارم.

او جوهره صداقت، عشق و اخلاص است. دلیل دیگر این است که او خانواده اش را در برکت خود غرق می کند و سرزنده نگه می دارد. علاوه بر این، او همه چیز را به ما می دهد اما هرگز در ازای آن چیزی نمی خواهد. نحوه مراقبت او از همه افراد خانواده به من الهام می بخشد که در آینده ام نیز همین کار را انجام دهم.

همچنین، عشق او فقط به خانواده نیست، او با مردم و حیوانات همان طور رفتار می کند که با من کرد.

اگرچه او از نظر بدنی چندان قوی نیست، اما با همه موانع زندگی خود و خانواده نیز روبرو است. او به من انگیزه می دهد که مانند او باشم و هرگز در شرایط سخت تسلیم نشوم. مهمتر از همه، مادرم مرا تشویق می کند تا مهارت ها و مطالعات همه جانبه ام را بهبود بخشم. او به من انگیزه می دهد تا بارها و بارها تلاش کنم تا زمانی که در آن موفق شوم.

هر زمان که با مشکل مواجه می شدم یا پدرم سرزنش می کرد، به سمت مادرم می دویدم زیرا او تنها کسی است که می تواند مرا از دست آنها نجات دهد. چه یک مشکل کوچک همچون تکلیف باشد یا یک مشکل بزرگتر، او همیشه در کنار من بود.

وقتی از تاریکی می ترسیدم او نور من می شد و مرا در آن تاریکی راهنمایی می کرد. همچنین، اگر شب ها نمی توانستم بخوابم، سرم را در بغلش می گرفت تا زمانی که من به خواب می رفتم. مهمتر از همه، او هرگز از کنارم جُم نخورد، حتی در سخت ترین زمان ها.

نتیجه:
هر مادری برای فرزندانش خاص است. او یک معلم عالی، یک دوست دوست داشتنی و یک پدر و مادر سخت گیر است. همچنین او به نیازهای کل خانواده رسیدگی می کند. اگر کسی هست که ما را بیشتر از مادرمان دوست داشته باشد فقط خداست. نه فقط مادرم، بلکه هر مادری که زندگی خود را برای خانواده‌اش می‌گذارد، شایسته تشویق و قابل ستایش است.

3.6/5 - (8 امتیاز)
منبع
toppr

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا