ضرب المثل

معنی ضرب المثل خیاط در کوزه افتاد

معنی ضرب المثل خیاط در کوزه افتاد

سال ها پیش خیاط ماهری بود که در یکی از روستاهای زیبای ایران زندگی می کرد. او هر روز لباس‌های شیک و زیبا را در مغازه کوچکش که مکانی محقر در مجاورت گورستان محلی بود می‌دوخت و هر روز شاهد مراسم تدفین مردم شهر نیز بود.

روزی خیاط تصمیم گرفت تعداد افرادی را که در یک سال مرده اند بشمارد. او که قادر به خواندن و نوشتن نبود کوزه ای بیرون مغازه اش گذاشت و چند سنگریزه کنار آن گذاشت و هر بار که می دید جسدی را به قبرستان می برند سنگی را در کوزه می انداخت.

خیاط برای سال ها این روش را ادامه داد و دائماً از تعداد افراد فوتی روزانه مطلع بود به طوری که خانواده و دوستان خیاط به تدریج متوجه این عمل شدند و هر از چند گاهی از او می پرسیدند که در آن روز چند سنگ اضافه کرده است.

یک روز قلب خیاط از کار افتاد و قبل از اینکه هیچ کمک پزشکی به او برسد از دنیا رفت. درگذشت این مرد عزیز روستا را تکان داد و تشییع جنازه او یکی از بزرگترین مراسم تشییع بود که تا به حال دیده بودند.

چند روزی از ماجرا گذشته بود که یک روستایی کنجکاو که تازه از سفرش برگشته بود به سمت خیاطی رفت تا لباس های تازه دوخته شده اش را تحویل بگیرد اما در کمال تعجب دید که مغازه بسته شده است. او از برخی عابران علت تعطیلی آن را جویا شد و یکی از آنها پاسخ غیرعادی داشت: “خیاط در کوزه افتاد”.

روستایی از پاسخ متحیر شد و از آن شخص خواست معنای آن را توضیح دهد تا این که برایش معلوم می شود که خیاط فوت کرده است و به این ترتیب این گفته هنوز هم به صورت ضرب المثل مورد استفاده قرار می گیرد و به این معنی است که وقتی فرد فقط در مورد مشکلات مردم با آنها صحبت می کند ممکن است روزی نیز خود به آن مشکل مبتلا می شود که دراینجا از این ضرب المثل استفاده میکنند و میگویند “خیاط هم در کوزه افتاد”.

3.3/5 - (3 امتیاز)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا