ضرب المثل

معنی ضرب المثل کاسه داغتر از آش

مفهوم ضرب المثل کاسه داغتر از آش

ضرب المثل کاسه داغتر از آش به معنای این است که یک شخصی بیش از خود، به منافع و نیازهای دیگران توجه و دلسوزی نشان می‌ دهد.

همچنین این ضرب المثل را میتوان به معنای فردی که در یک ماجرا نقش مهمی ندارد، به نوعی خودش را به عنوان مهمترین فرد در ماجرا معرفی می‌ کند و ممکن است سعی کند توجه افراد را به خودش جلب کند، می باشد. کاسه داغتر از آش شدن توسط افراد می تواند به دلیل داشتن احساسات ناخودآگاه از بی‌ اهمیتی خودشان یا به دنبال جذب توجه باشد. این الگوی رفتاری معمولاً باعث می‌شود که این افراد به عنوان مزاحم محسوب شوند و ممکن است باعث ایجاد نارضایتی در افراد دیگر شود.

به عنوان مثال، می‌ توان گفت که “آش داغ” مثل یک پادشاهی می باشد که درگیر مشکلی شده و به همین دلیل بسیار عصبانی شده است. از سوی دیگر، “کاسه” مانند یک خدمتکار ساده پادشاه است که بیشتر از خود پادشاه عصبانی و ناراحت شده است، حتی ممکن است مشکل خاصی برای پادشاه وجود نداشته باشد اما به خدمتکاری که بیش از حد دلسوزی می کند و ناراحت است می‌ گویند: “کاسه داغ تر از آش شده” به این معنی که درگیری در موضوعی که هیچ ربطی به او ندارد، باعث شده است که به شدت عصبانی و ناراحت شود.

داستان ضرب المثل کاسه داغتر از آش

در دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار، هر ساله در یکی از روزهای از فصل بهار، یک رویداد آشپزی با حضور شاه، خانواده سلطنتی، اعیان و اشراف کشور برگزار می‌ شد. این رویداد با مراسم و برنامه‌ هایی پیرامون آماده سازی آش شله قلمکار و پاک کردن سبزی‌ ها برگزار می‌ شد. همه خدمتکاران و مقامات کشور بر عهده پختن آش و پاک کردن سبزی‌ ها بودند و در حضور شاه خود را به عنوان خادم و خدمتگزار نشان می‌ دادند.

یکی پاک کردن سبزی‌ ها را بر عهده داشت، دیگری نخود و لوبیا را می‌ گرفت، یکی دیگر بادمجان را پوست می‌ کرد و یکی دیگر هیزم زیر دیگ قرار می‌ داد. در کل، تمام افراد مهم کشور، زن و مرد، در کاری مشغول بودند و در حضور شاه خود را به نحوی خادم و خدمتگزار نشان می‌ دادند.

در این رویداد، مَثَل معروفی که هر کس باید آش را به اندازه پول خود بخورد، هر کس حتی با هزار و یک سکه طلا هم آش نمی‌ خورد و پول را صرفاً به عنوان نشان احترام به حضور سلطنتی اهدا می‌ کرد. گاهی ناصرالدین شاه، خوشحال و با مهربانی و مروتی به کسی روبرو می‌ شد و از وضعیتش می پرسید. در چنین مواقعی، آن شخص با پر کردن قدح خود از اشرافی‌ ها پس از خوردن آش، آن را به سوی شاه ارسال می‌ کرد.

اگرچه طبع بلندپرواز بشر زیادت‌ طلب است و به هر مقامی که دارد، آرمان جلال و جبروت بیشتری دارد، اما بزرگان اطراف پادشاه در این روز، با وجود مقام شامخی که داشتند، آرزو می‌ کردند پست‌ ترین مقام را داشته باشند. در این رویداد، هر چه قدح چینی شخص بزرگ‌ تر بود، در این معامله بیشتر داغ می‌ شد و برخی می‌ گفتند که قدح از آش داغ تر است.

4.5/5 - (2 امتیاز)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا