انشا در مورد اگر من یک درخت بودم
![](https://mosbate1.ir/wp-content/uploads/2023/09/اگر-من-یک-درخت-بودم.jpg)
در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، انشا در مورد اگر من یک درخت بودم با مقدمه، بدنه و نتیجه برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.
⭐انشا اول در مورد اگر من یک درخت بودم⭐
مقدمه:
اگر من یک درخت بودم، همیشه به خورشید خواهم نگریست و از تمام نوری که به من میرسد، لذت خواهم برد. برگهای سبزم را به هوا می سپارم و با باد میرقصم. از طریق شاخههایم، در آسمان پرندهها را تماشا میکنم و شاد میشوم.
بدنه:
تابستانها با برگهای سبز و جوانم، سایهای خنک بر زمین میاندازم و انسانها را از گرمای سخت آفتاب در امان میدارم. در فصل پاییز، رنگارنگ میشوم و برگهایم زرد و قرمز میشوند. زیر درختم، انسانها میآیند و از زیبایی من لذت میبرند. برگهای خشکم را با صدایی خاص زیر پا میگذارند و این صدا هرگز از یادشان نمیرود.
در زمستان، وقتی همه چیز پوشیده از برف است، من به تنهایی ایستاده و از سکوتی آرامش بخش لذت میبرم. برفها روی شاخههایم میچسبند و من زیباترین منظره را به ارمغان میآورم. همه به کنارم میآیند و در کنار من عکس میگیرند. من همیشه در این لحظات خاص، با شادی همه را می پذیرم.
اگر من یک درخت بودم، در دل طبیعت زیبا قرار میگرفتم و با حیوانات دیگر ارتباط برقرار میکردم. پرندهها بر شاخههایم قرار میگرفته و به آواز خواندن میپرداختند. حشرات نیز در زیر پوست من زندگی میکردند و از من به عنوان محل سکونت و غذای خود استفاده میکردند.
من یک درخت همیشه قوی و پایدار هستم. در برابر بادهای شدید ایستادگی میکنم و هرگز نمیلرزم. از خاک با ریشه هایم آب می نوشم و به این طریق زندگی میکنم. من همیشه به دنبال رشد هستم و به اندازه میزان نیاز، شاخههایم را توسعه میدهم.
نتیجه:
درخت بودن برای من یک شگفتی است. همیشه به عنوان یک قسمت از طبیعت، همه را به خودم نزدیک میکنم و از طریق زیبایی و آرامشم، به دنیای اطرافم ارزش میبخشم. من یک درخت هستم و بر فراز زمین با افتخار زندگی میکنم.
⭐انشا دوم در مورد اگر من یک درخت بودم⭐
مقدمه:
اگر من یک درخت بودم، همیشه در آرامش و صلح قرار میگرفتم. ریشههایم به عمق زمین فرو میرفت و انرژی زیادی از خاک جذب میکردم و با گذشت هر روز، شاخههایم رشد میکردند و برگهایم به آسمان خیره میشدند.
بدنه:
با فصل بهار، زندگی به درختان تازه انرژی میبخشید. جوانههای جدید از شاخههایم میروییدند و گلهای زیبا و رنگارنگ میشکفتند. من در این فصل، با طراوت و شادی به نمایش خود ادامه میدادم. پرندهها به شاخههایم نشسته و به آواز خواندن میپرداختند. زنبورها نیز از گلهای من شهدی خوشمزه جمع میکردند.
در تابستان، من درختی خنک و سایهبان بودم. برگهای سبزم، انسانها را از نور خورشید در آن فصل محافظت میکردند. آنها زیر سایهام نشسته و از آرامشی که به آنها میبخشیدم، لذت میبردند. انسانها زیر من ناهار میخوردند و اوقات خوشی را در کنار خانواده و دوستانشان میگذراندند.
هرگاه فصل پاییز فرا میرسید، من به رنگهای زرد و قرمز مبدل میشدم. برگهایم به آرامی از شاخههایم جدا میشدند و باد آنها را به هر سمتی میبرد. این منظره زیبا همه را به خود میکشید و هر کسی به زیر درختم میآمد تا از زیبایی خزان لذت ببرد.
وقتی زمستان فرا میرسید، من به تنهایی ایستاده و برفها روی شاخههایم میچسبیدند و من زیباترین منظره را به ایجاد می کردم؛ همه به اطراف من میآمدند و در کنارم عکس میگرفتند. در همان لحظات، من احساس میکردم که به دنیای اطرافم زندگی میبخشم و امیدوارم که همیشه به این نحو بتوانم ادامه دهم.
درخت بودن یک حس بینظیر است. من همیشه به عنوان یک جزء از طبیعت، آرامش و زیبایی را به اطرافم منتقل میکنم. من با حیوانات مختلف ارتباط برقرار میکنم و سعی می کنم دوست خوبی برای همه آنها باشم.
اگر من یک درخت بودم، با قد بلند و توانا می ایستادم و در شکوه طبیعتی که مرا احاطه کرده است محو می شدم و در حالی که باد از میان برگ هایم زمزمه می کند، به زیبایی تاب می خوردم و به همه موجوداتی که از برابر آفتاب سوزان فرار می کنند، سایه و پناه می دادم.
ریشههای من در اعماق زمین فرو میروند و من را محکم روی زمین میبندند و در عین حال به عنوان مجرای تغذیه و ثبات عمل میکنند. در طول فصول، دگرگونیهای مسحورکنندهای را تجربه میکردم، در بهار با رنگهای سبز پر جنب و جوش شکوفا میشدم، در تابستان پناهگاهی خنک میکردم، در پاییز طبیعت را با رنگهای گرم نقاشی میکردم و در برابر یخبندان زمستانی، هرچند برهنه، مقاوم میایستم.
نتیجه:
شاخههای من مانند آغوشی باز دراز میشوند و پرندگان را دعوت میکنند تا لانههایشان را بسازند، سنجابها را برای بازی و جمعآوری غذا و کودکان را برای بالا رفتن و کشف شگفتیهای طبیعت دعوت میکنند. من اگر درخت بودم، نماد قدرت، خرد و استقامت بودم، شاهد گذشت زمان و حضوری استوار در دنیایی که دائماً در حال تغییر است.
عالی بود