انشا

انشا در مورد تصویر ذهنی

در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، انشا در مورد تصویر ذهنی با مقدمه، بدنه و نتیجه برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.

⭐انشا اول در مورد تصویر ذهنی جنگل⭐

مقدمه:
 وقتی به یک جنگل فکر می‌کنم، تصویری از یک مکان زیبا و آرامش‌بخش در ذهنم شکل می‌گیرد. در این تصویر، من در میان درختان بلند و سبز قدم می‌زنم و هوا پر از بوی تازگی و عطر گل‌ها است. صدای زمزمه باد در برگ‌ها و آوای پرندگان در هوا می‌پیچد. گیاهان و گل‌ها با رنگ‌های زنده و زیبا زمین را پوشانده‌اند.

بدنه:
 من در این جنگل، مسیرها را طی می‌کنم و در میان درختان گم می‌شوم. نور خورشید به آرامی از بین شاخه‌ها می‌تابد و نقشه‌ای از سایه‌ها روی زمین می‌افتد. من در این تصویر، احساس اتصال عمیقی با طبیعت و جنگل دارم چون هر قدمی که می‌گذارم، احساس آرامش و خوشبختی درونی را تقویت می‌کند.

جنگل پر از زندگی است. من می‌توانم صدای حیوانات و پرندگان را در هر گوشه آن بشنوم. سنجاب‌ها روی درختان به دنبال میوه‌ها هستند و پرندگان با پرهای رنگارنگ خود در آسمان پرواز می‌کنند. من حتی یک گوزن را در دوردست‌ دیدم که در جستجوی غذا است. همه اینها باعث می‌شود که احساس متعلق بودن به جهان طبیعت را تجربه کنم.

در این تصویر، جنگل به عنوان یک مکان آرام و محافظت ‌شده نمایان می‌شود. من در این جنگل، از همه شلوغی و استرس روزمره فرار می‌کنم و به آرامش ذهنی دست پیدا می‌کنم. در این جنگل، هیچ صدای تلفن‌ها، تلویزیون‌ یا ترافیک شلوغ وجود ندارد و فقط صدای طبیعت و سکوت آرامش ‌بخش آن را می‌شنوم.

در این جنگل، همه چیز به تعادل و هماهنگی خودش می‌رسد. درختان بلند و قوی به خورشید نیرو می‌دهند و از آن تغذیه می‌کنند. حشرات و کرم‌ها نیز به عنوان بخشی از چرخه زندگی در این جنگل وجود دارند و نقش مهمی در حفظ تعادل زیستی آن ایفا می‌کنند.

در این تصویر ذهنی، من در میان جنگل با احترام به زیبایی و قدرشناسی از طبیعت، احساس همبستگی و ارتباط عمیقی با جهان طبیعت دارم. این تصویر ذهنی از جنگل، به من یادآور می‌شود که همیشه باید به طبیعت احترام بگذاریم و در مراقبت از آن نقش برجسته‌ای داشته باشیم.

در نهایت، جنگل به من یادآوری می‌کند که در زندگی نیاز به آرامش و ارتباط با طبیعت داریم. هر چند که جنگل ممکن است به راحتی در دسترس نباشد، اما می‌توانیم با سفر به مناطق طبیعی، نشانه های آن را داشته باشیم و یا حتی با یک پارک محلی در میان شهر، یک تجربه طبیعتی کوچک داشته باشیم.

نتیجه:
 جنگل به ما یادآوری می‌کند که می توانیم در همه شلوغی و زندگی پرتلاطم روزمره، به طبیعت بازگردیم و در آن استراحت کنیم.

⭐انشا دوم در مورد تصویر ذهنی روستای قدیمی⭐

مقدمه:
 وقتی به یک روستای قدیمی فکر می‌کنم، تصویری از یک مکان آرام و پر از تاریخ و فرهنگ در ذهنم ‌شکل می‌گیرد. در این تصویر، من در میان خیابان‌های سنگ ‌فرش قدیمی قدم می‌زنم. خانه‌های سنتی با پنجره‌های چوبی و درهای قدیمی در اطرافم قرار دارند. این خانه‌ها با طراحی‌های معماری خاص و زیبا، تاریخ و شخصیت روستا را به تصویر می‌کشند.

بدنه:
 در این روستا، هوایی پاک و تازه می‌بویم. ممکن است بوی گل‌ها و گیاهان، بوی نان تازه از فرنی و همچنین بوی سنتی و طبیعی خاص از آتش تنورها را در هوا ببویم. صدای آرام و صمیمی اهالی روستا و صدای دام‌هایی که در مزرعه‌ها وجود دارند، همه با هم ترکیب شده‌اند و یک احساس آرامش و صمیمیت را به من القا می‌کنند.

در این تصویر، من تصاویری از بازار محلی روستا نیز می‌بینم. من می‌توانم به مغازه‌های محلی رفته و از کالاهای محلی و سنتی که ارائه می‌کنند، خرید کنم. بازار پر از رنگ و بو است و انواع محصولات محلی از میوه‌ها و سبزیجات تا صنایع دستی و صنایع محلی را می‌توان پیدا کرد.

در این تصویر، روستا به عنوان یک جامعه صمیمی و متصل به طبیعت نمایان می‌شود. اهالی روستا با یکدیگر در ارتباط نزدیک هستند و همدلی و همبستگی را تجربه می‌کنند. آنها با هم جشن‌ها و مراسم‌های محلی برگزار می‌کنند و به تاریخ و فرهنگ خود افتخار می‌کنند.

در نهایت، روستا به من یادآوری می‌کند که از زندگی مدرن و شلوغ شهری، به سمت سادگی و زندگی آرامش‌بخش روستاها روی آوریم چون روستاهای قدیمی به دلیل میراث فرهنگی، طبیعت زیبا و ارتباط نزدیک با جامعه، به عنوان مقصدی برای استراحت و رهایی از استرس‌های روزمره ما می باشند.

نتیجه:
 این تصویر از زیباترین تصاویری است که دوست دارم آن را در واقعیت ببینم و به این ترتیب آرامش واقعی را با بودن در آن لمس کنم.

به این مطلب امتیاز دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا