انشا

انشا در مورد دهکده پاییزی

در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، انشا در مورد دهکده پاییزی با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.

⭐انشا در مورد دهکده پاییزی⭐

مقدمه:
در بالای تپه ای سرسبز، دهکده کوچکی قرار داشت. خانه های روستایی با سقف های شیروانی قرمز و ایوان های چوبی، در میان باغ های سرسبز و مزارع خرما خودنمایی می کردند. در این دهکده، مردم زندگی ساده ای داشتند. آنها با کشاورزی و دامداری روزگار می گذراندند.

بدنه:
در پاییز، دهکده چهره ای متفاوت به خود می گرفت. درختان باغ ها و مزارع، لباس های رنگارنگ خود را به تن می کردند. برگ های سبز، زرد، نارنجی و قرمز، در نسیم پاییزی به رقص در می آمدند. آسمان نیز رنگی از آتش می گرفت. ابرهای سرخ و نارنجی، در آسمان آبی می درخشیدند.

صبح های پاییزی، دهکده در سکوت و آرامش فرو می رفت. صدای خش خش برگ های ریخته شده بر زمین، تنها صدایی بود که در سکوت صبحگاهی به گوش می رسید. در این سکوت، می شد صدای آواز پرندگان را نیز شنید. آنها در میان درختان، به دنبال میوه های رسیده می گشتند.

بعد از ظهرهای پاییزی، دهکده پر از جنب و جوش می شد. مردم برای جمع آوری محصول، به باغ ها و مزارع می رفتند. آنها با داس و بیل، برگ های خشکیده را جمع می کردند. کودکان نیز در این کار به پدر و مادران خود کمک می کردند.

شب های پاییزی، دهکده در نور مهتاب می درخشید. درختان و خانه ها، در نور مهتاب، جلوه ای رویایی داشتند. صدای وزوز حشرات، تنها صدایی بود که در سکوت شب به گوش می رسید.

دهکده پاییزی، زیبایی خاصی داشت. زیبایی ای که از ترکیب رنگ ها، صداها و سکوت به وجود می آمد. زیبایی ای که هر بیننده ای را مسحور می کرد.

نتیجه:
فصل پاییز، فصلی است برای تأمل و اندیشه. فصلی است برای بازگشت به طبیعت و سپاسگزاری از نعمت های خداوند.

4/5 - (1 امتیاز)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا