انشا در مورد روز اول مدرسه

در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، انشا در مورد روز اول مدرسه با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.

⭐انشا اول در مورد روز اول مدرسه⭐

مقدمه:
صبح زود از خواب بیدار شدم. امروز روز اول مدرسه بود. خیلی هیجان زده بودم. کیف و کفش های نویم را پوشیدم و با مادرم به سمت مدرسه رفتم.

بدنه:
وقتی رسیدیم، مدرسه خیلی شلوغ بود. بچه ها با هم بازی می کردند و حرف می زدند. من هم می خواستم با آنها بازی کنم، اما خیلی خجالت می کشیدم.

بالاخره معلم آمد. او خیلی مهربان بود. اسم همه بچه ها را پرسید و ما را به کلاس راهنمایی کرد.

کلاس خیلی بزرگ و روشن بود. میزها و نیمکت ها به ردیف چیده شده بودند. من کنار یک پسر بچه مهربان نشستم.

معلم شروع کرد به درس دادن. من خیلی خوب گوش می کردم. می خواستم همه چیز را یاد بگیرم.

بعد از چند ساعت، زنگ تفریح خورد. من و پسر بچه مهربان با هم بیرون رفتیم. با هم بازی کردیم و حرف زدیم. خیلی خوش گذشت.

بعد از زنگ تفریح، دوباره به کلاس برگشتیم. معلم ما را با مدرسه آشنا کرد. او به ما گفت که باید نظم و انضباط را رعایت کنیم و به حرف معلم گوش کنیم.

نتیجه:
بعد از کلاس، مادرم آمد و من را به خانه برد. خیلی خسته شده بودم، اما خیلی هم خوشحال بودم. امروز یک روز خیلی خوب بود.

⭐انشا دوم در مورد روز اول مدرسه⭐

مقدمه:
روز اول مدرسه همیشه یک روز فراموش نشدنی است. در این روز، بچه ها برای اولین بار پا به دنیای جدیدی می گذارند. دنیایی که پر از شادی، هیجان، و یادگیری است.

بدنه:
من هم خاطرات زیادی از روز اول مدرسه ام دارم. هنوز یادم هست که چقدر هیجان زده بودم. چقدر دوست داشتم زودتر به مدرسه بروم و با بچه های دیگر بازی کنم.

یادم هست که معلم ما خیلی مهربان بود. او به ما درس های زیادی داد و ما را برای ورود به دنیای بزرگسالی آماده کرد.

من از روز اول مدرسه ام خیلی آموختم. آموختم که باید نظم و انضباط را رعایت کنم. آموختم که باید به حرف بزرگترها گوش کنم. و آموختم که باید درس بخوانم تا آینده خوبی داشته باشم.

روز اول مدرسه یک روز مهم در زندگی هر کسی است. این روز نقطه عطفی در زندگی ماست. این روز آغاز یک سفر جدید است. سفری که ما را به دنیای بزرگسالی می برد.

نتیجه:
امیدوارم همه بچه ها روز اول مدرسه خوبی داشته باشند و از این روز لذت ببرند.