انشا

انشا در مورد سماور مادربزرگ

در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، انشا در مورد سماور مادربزرگ با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.

⭐انشا در مورد سماور مادربزرگ⭐

مقدمه:
در گوشه اتاق مادربزرگم، سماوری قدیمی و پر از خاطرات قرار دارد. سماوری که از پدربزرگم به مادربزرگم رسیده است و حالا از مادربزرگم به من.

بدنه:
سماور مادربزرگم از جنس مس است و رنگش طلایی است. روی بدنه آن نقش و نگارهای زیبایی حک شده است. پایه های سماور چوبی است و روی آن یک شیر قرار دارد که آب جوش از آن خارج می شود.

مادربزرگم همیشه می گوید که سماورشان را از یک بازارچه قدیمی خریده است. پدربزرگم هم از آن خیلی مراقبت می کرد و همیشه سماور را تمیز نگه می داشت.

یادش بخیر، وقتی بچه بودم، هر وقت به خانه مادربزرگم می رفتم، اولین کاری که می کردم، این بود که به سماور نگاه کنم. صدای قل قل آب جوش سماور، برایم خیلی آرامش بخش بود.

مادربزرگم همیشه برای من و خواهرم چای می ریخت. چای مادربزرگم، طعمی متفاوت داشت. انگار با عشق دم شده بود.

همیشه وقتی چای مادربزرگم را می خوردم، قصه های شیرینش را برایم تعریف می کرد. قصه های مادربزرگم، همیشه برایم جذاب بود.

حالا که بزرگ شده ام، هر وقت به خانه مادربزرگم می روم، سماور را به یاد می آورم. یاد خاطرات شیرینی که با مادربزرگم داشتم.

سماور مادربزرگم، برای من فقط یک وسیله گرمایشی نیست، بلکه یک دوست قدیمی است. دوستی که خاطرات شیرینی را برای من به یاد می آورد.

نتیجه گیری:
سماور مادربزرگم، تنها یک وسیله نیست، بلکه یک یادگاری ارزشمند است. یادگاری از پدربزرگم و مادربزرگم که همیشه در قلبم زنده خواهد ماند.

4/5 - (1 امتیاز)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا