انشا

انشا در مورد پنجره اتاق من

در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، انشا در مورد پنجره اتاق من با مقدمه، بدنه و نتیجه برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.

⭐انشا اول در مورد پنجره اتاق من⭐

مقدمه:
 در اتاق من، یک پنجره زیبا وسط دیوارم قرار دارد که به حیاط خلوتم باز می‌شود. این پنجره، نقطه ارتباط من با جهان خارج است و هر روز صبح، باز کردن پرده‌های آن را می‌توانم به یک ماجراجویی روزانه تبدیل کنم.

بدنه:
 از پنجره اتاقم، من می‌توانم مناظری زیبا را مشاهده کنم. در فصل بهار، درختان سبز و پر از شاخه‌های گلدار حیاط را خواهم دید. در تابستان، گل‌ها در حیاط رنگ و بویی شاداب دارند و آفتاب، با تابش خود، همه چیز را درخشان می‌کند. در پاییز، برگ‌های زرد و قرمز درختان به زمین می‌افتند و مناظری رنگارنگ و بی‌نظیر را به من نشان می‌دهند و در زمستان، برف‌ها به همه چیز لباسی سفید و زیبا می‌پوشانند و پنجره اتاقم را به یک تماشاخانه زمستانی تبدیل می‌کنند.

هر روز صبح، با باز کردن پنجره، نسیمی خنک و پاکیزه وارد اتاقم می‌شود. این نسیم، مرا بیدار و سرشار از انرژی می‌کند و بوی گل‌ها و عطر طبیعت را در اتاقم پخش می‌کند. صدای پرندگان صبحگاهی که از درختان حیاط می‌آید، مرا به سمت حالتی آرام و شاداب هدایت می‌کند.

پنجره اتاقم، جایی است که می‌توانم به آسمان نگاه کنم و ستارگان را شمارش کنم. شب‌ها، وقتی شهر به سکوت فرو می‌رود، آسمان پر از ستاره‌ می‌شود و من می‌توانم به آنها خیره شوم. هر یک از ستارگان، یک داستان مخصوص خودش را دارد و من می‌توانم در ذهنم بازی کرده و تصور کنم که چه داستانی را در پشت آنها پنهان کرده‌اند.

نتیجه:
 پنجره اتاقم، جایی است که می‌توانم در طول روز به آن نگاه کنم و به فکر و خیال بپردازم. هر روز، پنجره اتاقم را باز می‌کنم و نگاهی به جهان بیرون پنجره می‌اندازم. آنجا، زندگی به جریان خود ادامه می‌دهد و من تمام اتفاقات و رویدادهایی را که در حیاط می‌افتند، مشاهده می‌کنم. این پنجره، یک پنجره به زندگی است و من همیشه در انتظار آنم که چه چیزهای جدیدی به من نشان میدهد.

⭐انشا دوم در مورد پنجره اتاق من⭐

مقدمه:
 بهترین دوست من، پنجره اتاق من، جایی است که من همیشه با  آن به آرامش و آرزوهایم پناه می‌برم. هر روز صبح، با باز کردن آن، نور خورشید به داخل اتاقم نفوذ می‌کند و من را به استقبال یک روز جدید و پرامید می‌برد.

بدنه:
 از پنجره اتاقم، من می‌توانم مناظری زیبا و آرامش‌بخش را مشاهده کنم. درختان سبز و بلند در حیاط، با برگ‌هایی که به آرامی با باد می‌لرزند، صحنه‌ای زیبا و آرام را به من نشان می‌دهند. صدای پرندگان صبحگاهی، انرژی مثبتی را به اتاقم می‌آورد و آرامشی عمیق را در دلم تثبیت می‌کند.

هر روز، با نگاه به پنجره اتاقم، می‌توانم به دنیای بیرون پنجره سری بزنم. زمانی که باران می‌بارد، صدای قطرات آب بر روی شیشه پنجره، موسیقی آرامی را برایم می‌سازد و حسی از آرامش و تمرکز را به من منتقل می‌کند. وقتی باد می‌وزد، شاهد طبیعتی پویا و جذاب هستم که در حرکت خود، همه چیز را به رقص در می‌آورد.

پنجره اتاقم، جایی است که به آسمان نگاه می‌کنم و سِحر و جادوی آن را در خیالم تجربه می‌کنم. نگاه کردن به ستارگان در شب، در من حسی از شگفتی و تعجب ایجاد می‌کند و برایم یادآوری می‌کند که هر روز می‌توانم به سمت آرزوهایم حرکت کنم و به آنها نزدیک شوم.

پنجره اتاقم، جایی است که می‌توانم به آرامش و تقویت روحی خود بپردازم. هر روز صبح، با نفس عمیقی از این پنجره، انرژی مثبتی را دریافت می‌کنم و تمرکز و آرامش را در دلم احساس می‌کنم. این پنجره، یک درگاه است که من را به دنیای آرامش و آرزوهایم هدایت می‌کند و همیشه آماده است که به من کمک کند تا قوی‌تر به زندگی ادامه دهم.

نتیجه:
 پنجره اتاقم برای من یک دریچه است که به من امکان می‌دهد که رویاهایم را به واقعیت تبدیل کنم و به سوی آرزوهایم پیش بروم. پنجره اتاق من، جایی است که من با خودم صحبت می‌کنم، آرزوهایم را به اشتراک می‌گذارم و به دنیای بیرون پناه می برم.

4.3/5 - (3 امتیاز)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا