روانشناسی

همه چیز در مورد قانون اثر ثرندایک

قانون اثر اساساً بیان‌کنندهٔ این است که در جریان آزمایش و خطا، هرگاه میانِ محرک و پاسخ -در یک وضعیت خاص- رابطهٔ خوشایند و لذت‌بخشی پدید آید، آن رابطه تقویت می‌شود و ممکن است دوباره رخ دهد و برعکس، اگر میانِ محرک و پاسخ رابطهٔ ناخوشایند و آزاردهنده‌ای به وجود آید، کمتر احتمال دارد که پاسخ دوباره در آن موقعیت رخ می‌دهد. این مفهوم بسیار شبیه به نظریه تکامل است، اگر یک ویژگی خاص، یک مزیت و امتیاز را برای تولیدمثل فراهم کند آن صفت ادامه خواهد یافت.

تبلیغات

نگاه اجمالی به قانون اثر ثرندایک

  • آیا حیوانات نیز مثل انسان‌ها باهوش هستند؟
  • آیا حیوانات نیز می‌توانند چیزی را یاد بگیرند؟
  • آیا حیوانات می‌توانند روابط بین پدیده‌ها و اشیا را کشف کنند؟

این سؤالات و سؤالاتی شبیه این توجه ادوارد. لی. ثرندایک (Edward. Lee. Thrandike) را به خود جلب کرد و باعث شد او تعدادی آزمایش (بیشتر روی گربه‌ها) در مورد یادگیری و روش‌های آن انجام دهد. بدین ترتیب نخستین نظریه علمی یادگیری از گروه تداعی گرایی (محرک – پاسخ) در سال 1898 میلادی توسط این روان‌شناس آمریکایی در کتابی تحت عنوان هوش حیوانی ‌(Animal Intelligence) انتشار یافت و بر پیوند بین محرک – پاسخ تأکید کرد به‌گونه‌ای که نام نظریه او را پیوند گرایی (Bond Connectionism) نهادند.

روش آزمایشی ثرندایک

ثرندایک آزمایش‌های خود را بر روی گربه‌ها انجام داد، بدین قرار که گربه گرسنه‌ای را وارد یک جعبه که جعبه معما نام داشت، می‌کرد. این قفس طوری طراحی‌شده بود که گربه محبوس در آن زمانی می‌توانست بیرون بیاید که سه کار انجام دهد: اول طنابی را برای باز کردن چفت یک بکشد، دوم روی اهرمی برای باز کردن چفت دوم پا بگذارد و سوم ضربه‌ای به چفت بزند تا بالاخره در را باز کند. برای اینکه گربه به خارج شدن از جعبه علاقه‌مند شود ظرفی که در آن ماهی بود را در فاصله‌ای نه‌چندان دور می‌گذاشتند و گربه نیز پس از وارد شدن به جعبه فوراً متوجه غذا می‌شد.

حیوان گرسنه برای به دست آوردن غذا دست به تلاش و کوشش‌های متعددی می‌زد که هیچ‌کدام فایده‌ای نداشت، اما پس از مدتی به‌طور ناگهانی و به علت جست‌وخیزها دستش به طناب و میله‌ها می‌خورد و در باز می‌شد. مطابق آزمایش ثرندایک گربه پس از حدود 160 ثانیه در را به‌طور اتفاقی باز می‌کرد. همین‌که گربه بیرون می‌آمد، او را می‌گرفتند و دوباره در جعبه قرار می‌دادند. حیوان مجدداً به فعالیت می‌پرداخت تا از جعبه خارج شود و این بار پس از 30 ثانیه موفق می‌شد. این عمل ورود و خروج گربه از قفس چندین بار تکرار شد و ثرندایک متوجه شد که زمان خروج از قفس هر بار به‌طور نامنظم کاهش می‌یابد (نمودار یک) که این به معنای یادگیری دربازکردن در جعبه بود.

کاربردی ترین نکات روان شناسی کادو دادن

تبلیغات

نتایج آزمایش‌های ثرندایک

ثرندایک از آزمایش‌های خود با گربه چنین نتیجه می‌گیرد که حیوان:

  1. کورکورانه و بی‌هدف رفتار می‌کند.
  2. پیشرفت او در یادگیری با روش آزمایش و خطا یا کوشش و خطا انجام می‌شود.
  3. پاسخ درست را به‌طور اتفاقی به دست می‌آورد.
  4. یادگیری در او براثر ارائه پاداش (در این آزمایش‌ها ماهی بود) صورت می‌گیرد.

قوانین حاصل از آزمایش‌ها

ثرندایک از چهار مورد نتیجه‌گیری در آزمایش‌هایش موفق به تنظیم قانون یادگیری در نظریه خود شد که سه قانون آن یعنی اثر، قانون تمرین و قانون آمادگی قانون‌های اصلی و پنج قانون آن یعنی قانون پاسخ‌های چندگانه، قانون نگرش، قانون غلبه عناصر، قانون پاسخ به‌وسیله قیاس و قانون جابجایی تداعی قانون‌های فرعی هستند.

قانون اصلی نظریه ثرندایک

قانون اثر

این قانون بیان می‌دارد که میزان نیرومند شدن یا نشدن یک پیوند محرک – پاسخ بیشتر به پیامدهای آن بستگی دارد و نه به میزان تمرین. درواقع این قانون را اصل خویشاوندی یا لذت و رنج نیز می‌توان نامید که بیان‌گر این واقعیت است که اگر محرکی خوشایند و لذت‌بخش باشد رابطه‌اش با پاسخ تقویت می‌شود، اما اگر ناخوشایند باشد ارتباط میان آن‌ها سست و بی‌اثر می‌شود. این مهم‌ترین قانون یادگیری ثرندایک است.

قانون تمرین

بنا به این قانون هرقدر محرکی که پاسخ رضایت بخشی (لذت‌بخشی) به دنبال دارد، بیشتر تکرار شود رابطه محرک و پاسخ استوارتر و پایدارتر می‌شود؛ اما اگر تمرین در کار نباشد این رابطه از میان می‌رود.

قانون آمادگی

این قانون دربرگیرنده آمادگی جسمی و روانی یادگیرنده برای آغاز هرگونه فعالیتی است و بیشتر با انگیزش (Motivation) یادگیرنده ارتباط دارد. ثرندایک برای توضیح قانون آمادگی از اصطلاحاتی نظیر واحد هدایت (Conduction) آماده هدایت شدن استفاده می‌کند و می‌گوید فردی که آمادگی دارد آموختن و دیگر فعالیت‌های مربوط به یادگیری برایش خوشایند است و برعکس.

تبلیغات

دیدگاه ثرندایک در مورد یادگیری در حیوانات و انسان‌ها

ثرندایک پس از آزمایش‌های متعدد در کتاب هوش حیوانی می‌نویسد که نه در گربه‌ها و نه حتی در میمون‌ها استدلال (Reasoing) سطح عالی و یا حتی تقلید واقعی مبتنی بر درک و اندیشه وجود ندارد. اینکه یک سگ باید سگ دیگری را در یک میدان تعقیب کند، دلیل آن نیست که سگ تعقیب‌کننده به دلایلی فکر کرده که تعقیب کردن سگ هم نوع عاقلانه است، بلکه صرفاً به این دلیل این کار را انجام می‌دهد که یا رفتار طبیعی‌اش است و یا از طریق تداعی‌های خشنودکننده قبلی آن‌ها را آموخته است. ثرندایک بارها نشان داد که حتی با مشاهده رفتار گربه، سگ یا میمون باتجربه توسط گربه‌ها، سگ‌ها و یا میمون‌های بی‌تجربه گروه بی‌تجربه چیزی از گروه باتجربه به تقلید یا فرآیند دیگر فرانمی‌گیرند. بلکه آن‌ها فقط از طریق کوشش و خطا یاد می‌گیرند.

ثرندایک تأکید دارد که انسان‌ها نیز به همین صورت یاد می‌گیرند و می‌گوید: این پدیده‌های ساده و شبه ماشینی … که یادگیری حیوانات آن‌ها را آشکار می‌سازد، شالوده یادگیریانشان نیز است. (ثرندایک 1913).

3/5 - (4 امتیاز)

منبع
daneshnameh.roshdwikipediaگردآوری و بازنگری، تحریریه مثبت 1

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا