جملات و اشعار
متن کوتاه زمستانی برای استوری عاشقانه
در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، مجموعه ای از زیباترین متن های کوتاه زمستانی برای استوری عاشقانه برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.
تو که باشی چه غم از سوز زمستان دارم
دوام نمیاورم سرمای زمستان امسال را.... باید کوچ کنم!!! به قشلاق آغوشت
گاهی همین رفتار سردت روی زمستان را کم می‌کند 🕸
من میگم لباس گرم بپوش تو بخون دوست دارم!
تا حواس همه‌ی شهر به برف است بیا گرم کن این بغل سرد زمستانی را...
متن کوتاه زمستانی برای استوری عاشقانه
بى تو با سردىِ بى رحمِ زمستان چه كنم..؟
زمستانست دیگر.... دلِ زمین به برف گرم است من به تو...
قشنگی زمستان و هوای سرد اینه که میتونی نفس هاشو هم ببینی!
مثِ برف سرد ولی زیبا...❄♥
نباشی من هیچ حسی به روز برفی ندارم
متن های کوتاه عاشقانه زمستانی
تا وقتی تو هستی که دستانم را بگیری، آرزو می‌کنم هر روز زمین بخورم! کاش تابستانها هم برفی بود!
چهل زمستان حریف آغوش گرمت نمی شوند...
شهر را برف و بوران برده است اما مرا چشم های تو
دستت را به من بده که در این سوز زمستان گرفتن دستای گرمت بهار است
زمستون و روزای برفیش برام سرد نیستن تا وقتی که خاطرات گرمت همرامه
متن کوتاه زمستانی عاشقانه
زمستون امسالم قشنگه چون دستای گرم تورو دارم
زمستان برای من همیشه هدیه می آورد و این بار تو را
کاش لباس زمستانی ات بودم و بعد تا همیشه برف می بارید
آغوش تو برای زمستان من بس است
برف می‌بارد و همه خوشحالند و من غمگین … دارد رد پاهایت را می‌پوشاند برف!
بیوگرافی عاشقانه زمستانی
زمستون و روزای برفیش واسم سرد نیستن تا وقتی که خاطرات گرمت همرامه …
برای آدم برفی چشم نگذار وگرنه آب که نمی‌شود، هیچ … تا یک عمر هم خیره به رد پاهایت می‌ماند …
تو آمدی و اثباتی شدی بر این‌که هیچ زمستانی ماندنی نیست…
زمستان را دوست ندارم چون با آمدنش به یاد نگاه‌های سردت می افتم …
این زمستان، این سوزِ دلچسب و این هوای نوبرانه، تنها کنار تو با یک فنجان چای گرم می‌چسبد
متن کوتاه زمستانی برای استوری
عشق یعنی امید، یعنی طراوت باران، یعنی سفیدی برف، یعنی ساز زندگی و لبریز از خوشی و عشق یعنی راز زیستن!
زمستان اسـت و میل‌های بافتنی می‌خواهند نبودنت را ببافند مشتاقانه رج بـه رج و من چه کودکانه دلخوشم شال گردنی باشم تا حواسم گرم آمدنت باشند..
اصلِ زمستان این است من باشم تو باشی و آغوشت حالا این وسط برف و باران هم بیاید
دوستت دارم اما نه به اندازهٔ برف، چون یه روز آب می شه. دوستت دارم اما نه به اندازهٔ گل، چون یه روز پژمرده می شه. دوستت دارم به اندازهٔ دنیا، چون هیچ وقت تموم نمی شه!
وقتی بهت گفتم: دلتنگ تو هستم، به شانه‌ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی! به چه دلخوش کرده‌ای؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی؟
اولین برف زمستان مانند عشق اول است
هوای سرد بهانه مناسبی برای بغل همدیگر کردن است
جملات زمستانی عاشقانه
تو نسیم تابستان من و آفتاب زمستان من هستی
امروز … شکوفه داده دلم در هوای دیدن تو اگرچه فصل زمستان رسیده در تقویم
بهار من تویی حالا چه فرقی می‌کند تقویم روی میز اگر پایان پاییز است آغاز زمستان است یا هر چیز
اشک‌هایم که سرازیر می‌شوند دیر نمی‌پاید که قندیل می‌بندند عجب سرد است هوای نبودنت
تو اگر باز کنی پنجره‌ای سوی دلت می‌توان گفت که من چلچله باغ توام مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف سخت محتاج به گرمای توام
جملات کوتاه عاشقانه زمستانی
دارد برف می‌آید در گوش دانه‌های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند
لیز خوردن بهونه ایست تا دست‌هایی رو که دوست داری محکمتر فشار بدی
به شقایق سوگند که تو بر خواهی گشت من به این معجزه ایمان دارم منتظر باید بود تا زمستان برود، غنچه‌ها گل بکنند
وقتی می‌رفتی بهار بود، تابستان نیامدی، پاییز شد پاییز که نیامدی پاییز ماند، زمستان که نیایی باز پاییز می‌ماند، تو رو خدا فصل‌ها رو به هم نریز
دوست دارم برگردم اون دوران که بابام بیدارم می‌کرد و می‌گفت: پاشو ببین چه برفی اومده …
جمله زمستان عاشقانه
ایرادی ندارد، سردی زمستان بـه گرمی نگاه تو در…
دارد برف می‌آید در گوش دانه‌های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند
فصلِ سرما می‌آید زمستان را می‌گویم.. امّا تا آغوشِ تو هست، من گرمِ گرمم…!
وقتی کـه نیستی دلم، اسیر زمستان ست.. ♥ کاش با دست‌هایت، کمی بهار بیاوری!
خوشبختی یعنی: دست‌های بی پناهِ من، در دست‌های مهربانِ دلبرِ جانی!
جمله عاشقانه زمستانی برای همسر
در فصل باران توی دستت چتر خواهم بود فصل زمستان هم برایت شال خواهم شد
وقتی بـه زمستان فکر می‌کنم کمی در قلبم گرم می‌شوم.
زمستان یک فصل طولانی زمانی برای گرد آوری لحظات طلایی شروع یک سفر احساسی و لذت بردن از هر ساعت بیکاری اسـت.
جملات عاشقانه زمستان
یک "تو" یک خیابانِ بی انتهای برفی دستانت... مگر زندگی همین نیست..؟!...
