معنی ضرب المثل گرگ دهن آلوده یوسف ندریده

مفهوم ضرب المثل گرگ دهن آلوده یوسف ندریده

متن فوق درباره یک مثل است که به منظور اثبات بی گناهی استفاده می شود. این مثل یکی از غزلیات سعدی شیرازی است. ریشه تاریخی این مثل نیز به یعقوب پسر اسحاق، یکی از انبیای بنی اسراییل، برمیگردد. یوسف، پسر یعقوب، خوابی میبیند که یازده ستاره و خورشید و ماه بر او سجده میکنند. این خواب را به پدرش میگوید و پدرش به او میگوید که این یک خواب صادقانه است و به زودی خداوند او را به مقامی ارجمند می رساند. پدر یوسف به او توصیه میکند که این خواب را به هیچ کس نگوید، زیرا ممکن است برادرانش حسادت کنند و به او زحمت بدهند. برادران یوسف، حسادتشان را نشان می دهند و تصمیم به قتل او می گیرند. یهودا پیشنهاد میکند که یوسف را در یک چاه بیندازند تا توسط یک کاروان به جای دوردست ببرند. برادران یکدل میشوند و یوسف را در چاه می اندازند.

برادران تدبیر کردند و گفتند که چاره ما این است که بگوییم یوسف را گرگ بخورد و پدر خود این اتفاق را ببیند. آنها یک بزغاله کشتند و پیراهن یوسف را با خون آلود کردند. سپس با گریه و نفرت پیش پدر آمدند و گفتند: “ای پدر، ما به صحرا رفتیم و یک گرگ آمد و یوسف را خورد. ما می‌دانیم که تو ما را باور نمی‌کنی، اما این راستی است که ما می‌گوییم.” آنها پیراهن یوسف را نیز به پدرشان نشان دادند.

این ضرب المثل از حکایت بالا گرفته شده است.

بنابراین به کسی که گناهی مرتکب نشده و اتهام ناعادلانه و غیرمنطقی به او می‌زنند و گناه نکرده ای را به گردن اون می اندازند، این مثل را می‌گویند. این مثل هم معنی با ضرب المثل ” آش نخورده و دهن سوخته ” است. معنای این ضرب المثل با شکل و متن ظاهری آن شباهت زیادی دارد و به راحتی می توان منظور ضرب المثل را فهمید.