21 انشا در مورد جان بخشی به اشیا
در این مطلب از مجله اینترنتی مثبت 1، انشا در مورد جان بخشی به اشیا برای شما آماده نموده ایم. امیدواریم که موردتوجه شما قرار گیرد.
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (خودکار)⭐⭐
1. انشای خودکار
مقدمه:
سلام! من یک خودکار هستم. هر روز در کیف مدرسه بچهها قرار دارم و با آنها به مدرسه میروم. من کوچک و خوشدست هستم و بچهها همیشه به من نیاز دارند.
بدنه:
من در رنگهای مختلفی مثل آبی، قرمز و سبز وجود دارم. وقتی بچهها مرا برمیدارند، روی کاغذ مینویسند و نقاشی میکنند. در هر کلاس، من نقش مهمی دارم. من به آنها کمک میکنم تا یاد بگیرند و اطلاعات جدیدی کسب کنند. بچهها با من یاد میگیرند، داستان مینویسند و حتی کارهای خانگی را انجام میدهند.
گاهی اوقات، وقتی معلم سوالی میپرسد، بچهها سریعاً به من نگاه میکنند و با خوشحالی جوابها را مینویسند. من همچنین در موقعیتهای خاصی مانند روز تولد یا جشنها نیز مهم هستم، چون بچهها با من کارت تبریک و نامههای زیبا مینویسند. من نه تنها ابزاری برای نوشتن هستم، بلکه یک دوست وفادار نیز برای بچهها هستم.
نتیجه:
من خیلی خوشحالم که میتوانم به بچهها کمک کنم و در یادگیری آنها نقش داشته باشم. امیدوارم همیشه من را با خود داشته باشند و هر روز با من داستانهای جدیدی بنویسند. من در زندگی آنها مهم هستم و بدون من، نوشتن و خلاقیت کمی سختتر میشود!
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (کتاب)⭐⭐
2. انشای کتاب
مقدمه:
سلام! من یک کتاب هستم. من داستانها و اطلاعات زیادی دارم که میتوانم با شما به اشتراک بگذارم. من به بچهها کمک میکنم تا به دنیای جدیدی سفر کنند.
بدنه:
وقتی کسی مرا باز میکند، به دنیای جدیدی وارد میشود. میتوانیم به سرزمینهای دور سفر کنیم یا درباره چیزهای جدید یاد بگیریم. من پر از تصاویر زیبا و متنهای جذاب هستم. هر صفحه من یک داستان جدید برای گفتن دارد. بچهها با من به قهرمانان مختلفی تبدیل میشوند و در ماجراجوییهای جالبی شرکت میکنند.
بعضی از بچهها هر شب قبل از خواب من را میخوانند و با خیالپردازی به خواب میروند. من میتوانم به آنها در یادگیری چیزهای جدید کمک کنم. در دنیاهای خیالی من، بچهها میتوانند پرواز کنند، موجودات جادویی ببینند یا حتی در زمان سفر کنند. وقتی بچهها به من نگاه میکنند، چشمانشان پر از شگفتی میشود و من از این بابت خوشحالم.
نتیجه:
من امیدوارم که بچهها همیشه با من وقت بگذرانند و از دنیای داستانها و دانستنیها لذت ببرند. خواندن با من، همیشه تجربهای جذاب و آموزنده است. من هر روز منتظرم تا با بچهها به دنیای جدیدی سفر کنم!
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (توپ)⭐⭐
3. انشای توپ
مقدمه:
سلام! من یک توپ هستم. بچهها من را در پارک و خانه دوست دارند و با من بازی میکنند. من همیشه آمادهام تا سرگرمی و شادی را به بچهها هدیه دهم.
بدنه:
من نرم و گرد هستم و در رنگهای مختلفی وجود دارم. بچهها وقتی مرا به هوا پرتاب میکنند، میخندند و خوشحال میشوند. با من میتوان فوتبال بازی کرد یا در پارک به سمت همدیگر پاس داد. وقتی که بچهها با من بازی میکنند، نه تنها ورزش میکنند بلکه دوستیهای جدیدی نیز شکل میدهند.
من به آنها کمک میکنم تا هماهنگی بدن و دقت خود را تقویت کنند. گاهی اوقات، بچهها در حیاط خانه با من بازی میکنند و مسابقات هیجانانگیزی ترتیب میدهند. صدای خنده و شادی آنها همیشه در گوش من است و این باعث خوشحالی من میشود.
نتیجه:
من خیلی دوست دارم که بچهها با من بازی کنند و خوش بگذرانند. بازی با من به آنها کمک میکند تا سالم و شاداب بمانند! من همیشه منتظرم تا با بچهها لحظات شاد و خوشی را تجربه کنم.
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (ساعت)⭐⭐
4. انشای ساعت
مقدمه:
سلام! من یک ساعت هستم. هر روز بر روی دیوار یا مچ دست شما قرار دارم و زمان را نشان میدهم. من همیشه در کنار شما هستم تا به شما کمک کنم.
بدنه:
من صدای “تیک تاک” دارم و به شما میگویم که چه زمانی است. وقتی بچهها به مدرسه میروند، به من نگاه میکنند تا بفهمند که کی باید آماده شوند. من به آنها کمک میکنم تا برنامهریزی کنند و کارهایشان را به موقع انجام دهند. بعضی از بچهها با من مسابقه میگذارند و سعی میکنند قبل از اینکه صدای زنگ من به صدا درآید، کارهایشان را تمام کنند.
من همچنین میتوانم یادآور خاطرات خاصی باشم. بچهها وقتی به من نگاه میکنند، یاد روز تولدها، جشنها و لحظات خوب میافتند. من به آنها میآموزم که زمان چقدر مهم است و چطور میتوانند از هر لحظه خود بهره ببرند.
نتیجه:
من خیلی مهم هستم زیرا بدون من، نمیتوانستید زمان را بدانید. امیدوارم همیشه به من نگاه کنید و زمان را مدیریت کنید. من به شما کمک میکنم تا از هر لحظهتان بهرهبرداری کنید و زندگی بهتری داشته باشید!
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (چتر)⭐⭐
5. انشای چتر
مقدمه:
سلام! من یک چتر هستم. وقتی باران میبارد، من به کمک بچهها میآیم و آنها را خشک نگه میدارم. من دوست وفاداری هستم که همیشه در روزهای بارانی همراه آنها هستم.
بدنه:
من میتوانم بچهها را از باران و خیس شدن نجات دهم. وقتی که آسمان ابری میشود و باران شروع به باریدن میکند، بچهها من را از کمد بیرون میآورند و به سرعت زیرم میروند. من در رنگهای مختلف وجود دارم و بعضیهایم حتی طرحهای زیبا دارند که بچهها را شادتر میکند.
وقتی که باد میوزد، من باید محکم باشم تا نتوانم بچهها را پرتاب کنم. گاهی اوقات بچهها با من در پارک بازی میکنند و با خوشحالی در زیر باران میرقصند. من باعث میشوم که آنها از باران نترسند و به جای آن، از روز بارانی لذت ببرند.
نتیجه:
من خیلی خوشحال هستم که میتوانم در روزهای بارانی به بچهها کمک کنم و آنها را خوشحال نگه دارم. امیدوارم همیشه در کیف بچهها باشم و در هر باران به آنها کمک کنم!
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (عروسک)⭐⭐
6. انشای عروسک
مقدمه:
سلام! من یک عروسک هستم. بچهها من را دوست دارند و با من بازی میکنند. من همیشه در کنار آنها هستم و به آنها کمک میکنم تا خلاقیت خود را پرورش دهند.
بدنه:
من نرم و زیبا هستم و میتوانم دوست بچهها باشم. بچهها با من داستانهای مختلف را بازی میکنند و خیالپردازی میکنند. آنها گاهی به من لباس میپوشانند و با من به پارک میروند یا در جشنها من را همراه خود میبرند. من برای بچهها به یک دوست قابل اعتماد تبدیل شدهام که آنها میتوانند با من رازهای خود را به اشتراک بگذارند.
بعضی از بچهها با من به سفرهای خیالی میروند و من را در داستانهای خود قرار میدهند. من میتوانم یک قهرمان یا یک شخصیت جالب در ماجراجوییهای آنها باشم. بازی با من به آنها این امکان را میدهد که دنیای خود را خلق کنند و به تخیلات خود پر و بال بدهند.
نتیجه:
من خیلی خوشحالم که دوست بچهها هستم و میتوانم با آنها بازی کنم. همیشه در کنار بچهها میخواهم باشم و به آنها کمک کنم تا دنیای زیبایی را با هم بسازیم!
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (کاسه)⭐⭐
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (بطری آب)⭐⭐
11. انشای بطری آب
مقدمه:
سلام! من یک بطری آب هستم. من به بچهها کمک میکنم تا در طول روز آبرسانی کنند و از تشنگی خود جلوگیری کنند. من همیشه آمادهام تا در کنار آنها باشم.
بدنه:
بچهها وقتی به مدرسه میروند، من را با خود میبرند تا در طول روز آب بنوشند. من میتوانم از جنسهای مختلفی مانند پلاستیک یا شیشه باشم و در رنگهای زیبا وجود دارم. بعضی وقتها بچهها من را با برچسبهای رنگی تزئین میکنند تا من خاصتر به نظر برسم.
وقتی بچهها در پارک یا حیاط بازی میکنند، من به آنها کمک میکنم تا هیدراته بمانند. من میتوانم در روزهای گرم تابستان، مثل یک دوست خوب، آنها را خنک کنم. بچهها وقتی آب مرا مینوشند، احساس انرژی و شادابی میکنند و میتوانند بازی کنند و به فعالیتهای مختلف بپردازند.
نتیجه:
من خوشحال هستم که میتوانم به بچهها کمک کنم تا در طول روز شاداب و پرانرژی باشند. امیدوارم همیشه در کنار آنها باشم و لحظات خوبی را با هم تجربه کنیم!
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (جعبه مداد رنگی)⭐⭐
12. انشای جعبه مداد رنگی
مقدمه:
سلام! من یک جعبه رنگ هستم. بچهها با من میتوانند دنیای خلاقیت و هنر خود را بسازند. من همیشه آمادهام تا به آنها کمک کنم تا هنرهای زیبایی خلق کنند.
بدنه:
درون من رنگهای زیبا و شاد وجود دارد. وقتی بچهها مرا باز میکنند، با هیجان رنگها را انتخاب میکنند و بر روی کاغذ میکشند. من میتوانم به آنها کمک کنم تا احساسات و تخیلات خود را به تصویر بکشند. وقتی که بچهها با من نقاشی میکنند، لحظات شاد و خوشی را تجربه میکنند.
بعضی وقتها، بچهها با من در کلاس هنر کار میکنند و پروژههای جالبی را انجام میدهند. من به آنها این امکان را میدهم که با رنگها ترکیبهای جدید بسازند و آثار هنری منحصر به فردی خلق کنند. من در کنارش میتوانم شاهد خلاقیتهای آنها باشم و از نتیجه کارهایشان لذت ببرم.
نتیجه:
من امیدوارم که بچهها همیشه با من کار کنند و دنیای خلاقیت و هنر خود را گسترش دهند. من به آنها کمک میکنم تا زیباییها را در دنیای خود ببینند و با نقاشیهایشان شادابی را به زندگی خود بیاورند!
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (زنگ)⭐⭐
13. انشای زنگ
مقدمه:
سلام! من یک زنگ هستم. وقتی که زمان درس یا بازی میرسد، صدای من به گوش میرسد. من همیشه آمادهام تا بچهها را به فعالیتهای جدید دعوت کنم.
بدنه:
من در مدرسه و خانهها وجود دارم. وقتی که زنگ مدرسه به صدا در میآید، بچهها میدانند که باید به کلاس بروند یا زمان تفریح فرا رسیده است. من در مراسمهای خاص نیز به کار میروم و صدای من نشانهای از شروع شادی و جشن است.
گاهی اوقات بچهها با من در حیاط بازی میکنند و سعی میکنند صدای من را تقلید کنند. من به آنها یادآوری میکنم که زمان چگونه میگذرد و هر لحظه اهمیت دارد. صدای من برای آنها نشانهای از شروع یک فعالیت جدید و هیجانانگیز است.
نتیجه:
من خوشحالم که میتوانم به بچهها کمک کنم تا زمانهای خاص را بشناسند و از هر لحظه لذت ببرند. امیدوارم همیشه صدای من را بشنوند و با هیجان به کارهای جدید بروند!
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (لپ تاپ)⭐⭐
14. انشای لپتاپ
مقدمه:
سلام! من یک لپتاپ هستم. من ابزار مهمی برای یادگیری و بازی بچهها هستم. من همیشه آمادهام تا به آنها کمک کنم اطلاعات جدیدی کسب کنند و با دوستانشان ارتباط برقرار کنند.
بدنه:
من میتوانم به بچهها کمک کنم تا به اینترنت دسترسی پیدا کنند و در دنیای مجازی جستجو کنند. آنها میتوانند با من فیلم تماشا کنند، بازیهای آنلاین انجام دهند و حتی دروسشان را یاد بگیرند. من این امکان را فراهم میکنم که بچهها با یادگیری و بازی در کنار هم لذت ببرند.
بعضی از بچهها در کلاسهای آنلاین با من شرکت میکنند و معلمها را از طریق من میبینند. من به آنها این امکان را میدهم که از هر نقطهای از دنیا با دانشآموزان دیگر در ارتباط باشند و تجربیات جدیدی کسب کنند. من همچنین میتوانم به آنها در پروژههای علمی و هنری کمک کنم.
نتیجه:
من خیلی خوشحالم که میتوانم به بچهها کمک کنم تا دنیای جدیدی را کشف کنند و از هر لحظهاشان استفاده کنند. امیدوارم همیشه در کنار آنها باشم و از یادگیری و بازی با هم لذت ببریم!
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (بالش)⭐⭐
15. انشای بالش
مقدمه:
سلام! من یک بالش هستم. من در خواب بچهها و لحظات آرامش آنها شریک هستم. همیشه در کنار آنها هستم تا خواب راحتی داشته باشند.
بدنه:
من نرم و راحت هستم و به بچهها کمک میکنم تا در هنگام خواب سرشان را به خوبی نگهدارم. وقتی بچهها در تخت خواب خود میخوابند، من میتوانم دنیای شیرینی از خواب و رویاهای زیبا را برای آنها فراهم کنم. بعضی وقتها، بچهها با من صحبت میکنند و رازهایشان را با من در میان میگذارند.
من همچنین میتوانم در زمانهایی که بچهها احساس خستگی میکنند، به آنها آرامش بدهم. وقتی آنها کمی استراحت میکنند و سرشان را بر روی من میگذارند، احساس راحتی و آرامش میکنند. من همواره در انتظار این هستم که به آنها کمک کنم تا خستگی را از خود دور کنند.
نتیجه:
من بسیار خوشحالم که میتوانم به بچهها در خواب و آرامش کمک کنم. امیدوارم همیشه در کنار آنها باشم و لحظات شاد و آرامی را تجربه کنیم!
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (کوله پشتی)⭐⭐
16. انشای کولهپشتی
مقدمه:
سلام! من یک کولهپشتی هستم. بچهها مرا با خود به مدرسه میبرند و در من کتابها و وسایل خود را قرار میدهند. من همیشه آمادهام تا به آنها کمک کنم.
بدنه:
من بزرگ و جادار هستم و میتوانم همه وسایل ضروری بچهها را در خود جای دهم. وقتی بچهها مرا میپوشند، احساس میکنند که همه چیز لازم برای یادگیری و سرگرمی را دارند. من میتوانم در رنگها و طرحهای مختلفی وجود داشته باشم که به سلیقه هر بچهای بخورد.
بچهها وقتی به مدرسه میروند، کتابها، دفترها و وسایل هنریشان را در من قرار میدهند. من به آنها کمک میکنم تا منظم باشند و همه چیز را به راحتی حمل کنند. وقتی به خانه میآیند، بچهها میتوانند وسایل خود را از من بیرون بیاورند و آماده شوند تا درسهایشان را مطالعه کنند.
نتیجه:
من خوشحالم که میتوانم به بچهها کمک کنم تا به راحتی وسایلشان را حمل کنند و از یادگیری لذت ببرند. امیدوارم همیشه در کنار آنها باشم و به آنها کمک کنم تا به اهدافشان برسند!
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (چراغ قوه)⭐⭐
17. انشای چراغقوه
مقدمه:
سلام! من یک چراغقوه هستم. من در شب به بچهها کمک میکنم تا راهشان را پیدا کنند. من همیشه آمادهام تا نور را به دنیای تاریک بیاورم.
بدنه:
وقتی بچهها در شب به بیرون میروند یا در چادرها میخوابند، من برای آنها نور میآورم. من میتوانم در مکانهای تاریک، مثل زیرزمین یا اتاقهای بینور، کمک کنم تا بچهها احساس امنیت کنند. من به آنها کمک میکنم تا ببینند و به راحتی حرکت کنند.
بعضی وقتها بچهها با من در هنگام بازیهای شبانه استفاده میکنند و من میتوانم برای آنها جالب و سرگرمکننده باشم. وقتی نور من روشن میشود، بچهها میتوانند سایهها را روی دیوارها مشاهده کنند و با آنها بازی کنند. من به آنها این امکان را میدهم که در دنیای شب، ماجراجوییهای جدیدی را تجربه کنند.
نتیجه:
من خوشحالم که میتوانم به بچهها کمک کنم تا در شب احساس راحتی و امنیت کنند. امیدوارم همیشه در کنار آنها باشم و لحظات شاد و هیجانانگیزی را با هم تجربه کنیم!
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (تخته سیاه)⭐⭐
18. انشای تختهسیاه
مقدمه:
سلام! من یک تختهسیاه هستم. من در کلاسهای درس بچهها وجود دارم و به آنها کمک میکنم تا درسهای جدیدی یاد بگیرند. همیشه آمادهام تا اطلاعات جدید را به نمایش بگذارم.
بدنه:
بچهها با من نوشتن و نقاشی کردن را یاد میگیرند. وقتی معلم بر روی من مینویسد، بچهها میتوانند اطلاعات را ببینند و بهتر یاد بگیرند. من میتوانم پر از نوشتهها و تصاویر باشم که به بچهها در درک مفاهیم کمک میکند.
بعضی اوقات بچهها با گچ بر روی من مینویسند و تمرینهایشان را انجام میدهند. من به آنها این امکان را میدهم که ایدههایشان را به اشتراک بگذارند و با هم کار کنند. من در طول روز پر از انرژی و هیجان هستم و دوست دارم که بچهها با من تعامل کنند و یاد بگیرند.
نتیجه:
من بسیار خوشحالم که میتوانم به بچهها کمک کنم تا درسهای جدید را یاد بگیرند و اطلاعات مفیدی را کسب کنند. امیدوارم همیشه در کنار آنها باشم و از یادگیری و تجربههای جدید لذت ببرم!
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (فرش)⭐⭐
19. انشای فرش
مقدمه:
سلام! من یک فرش هستم. من در خانهها و مکانهای مختلف وجود دارم و به بچهها کمک میکنم تا احساس راحتی کنند. من همیشه آمادهام تا دنیای زیبایی را برای آنها بسازم.
بدنه:
من نرم و لطیف هستم و بچهها میتوانند بر روی من بازی کنند و استراحت کنند. وقتی آنها بر روی من مینشینند یا دراز میکشند، احساس آرامش و راحتی میکنند. من میتوانم در رنگها و طرحهای مختلفی وجود داشته باشم و به دکوراسیون خانه زیبایی ببخشم.
بچهها معمولاً با هم بر روی من بازی میکنند و لحظات خوشی را تجربه میکنند. من همچنین میتوانم در مهمانیها و جشنها نقش مهمی داشته باشم و به فضایی شاداب و دلنشین تبدیل شوم. من به بچهها کمک میکنم تا در کنار هم وقت خوبی بگذرانند و از زندگی لذت ببرند.
نتیجه:
من خیلی خوشحالم که میتوانم بخشی از لحظات شاد بچهها باشم. امیدوارم همیشه در کنار آنها باشم و دنیای زیبایی را برایشان بسازم!
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (کیف مدرسه)⭐⭐
20. کیف مدرسه
مقدمه:
من کیف مدرسه هستم، یکی از ضروری ترین وسایلی که هر دانش آموزی هنگام رفتن به مدرسه باید داشته باشد. دانش آموزان به وسیله من وسایل مختلف مدرسه خود مانند کتاب های درسی، ظرف ناهار، جامدادی و بطری آب و وسایل دیگرشان را حمل می کنند.
دانش آموزان من را بسیار دوست دارند، برای آنها جالب است که مدل هایی از من را با رنگ های شاد و تصاویر کارتونی انتخاب کنند.
بگذارید کمی از ظاهرم براتون تعریف کنم، من یک کیف مدرسه با رنگ آبی با عکس بچه گربه و عروسک روی جلدم، هستم که من را بسیار باحال کرده است. در ابتدا من را به عنوان کادوی تولد به کودکی سپردند. من هر روز به سمت مدرسه حمل می شوم. وظیفه من محافظت و نگهداری از کتب درسی و وسایل مختلف بچه ها است.
زیپ های زیادی در قسمت های مختلف من تعبیه شده تا بتوانم هر وسیله را جداگانه نگه دارم. در یک بخش، من کتاب ها را نگه می دارم و در قسمت دیگر قلم و جامدادی، همینطور یک قسمت مجزا و کوچک برای نگهداری ظرف ناهار دارم.
یک قسمت جیب مانند کوچک نیز در قسمت جلوی من وجود دارد که شکلات ها و خوراکی های دیگر را می توان در آن نگه داری کرد. من دو تا بند دارم که حمل من را برای بچه ها بسیار آسان کرده است، من حتی قسمتی برای نگه داری چتر دارم که برای بسیاری بچه ها جذاب است.
بسیاری از بچه ها عاشق من هستند، وقتی مدارس شروع می شود، اولین چیزی که به ذهن هر بچه ای می رسد خرید کیف مدرسه است. من یکی از وسایل بسیار مهم هستنم چون بچه ها هر چیزی را که می خواهند به مدرسه ببرند و یا از مدرسه به خانه ببرند در داخل من جای می دهند. من از خراب شدن کتاب ها و دفترهایشان در صورت بارندگی محافظت می کنم.
من عمر طولانی دارم اما اگر صاحبم هر روز من را تمیز نگه دارد و به خوبی ازم مراقبت کند، مادام العمر دوام می آورم.
نتیجه:
در آخر باید بگم که من زندگی شادی دارم چون هر روز با بچه ها به مدرسه می روم و آنها با لذت از من استفاده می کنند.
⭐⭐ انشا جان بخشی به اشیا (مداد)⭐⭐
21. مداد
مقدمه:
من مداد هستم یکی دیگر از ابزارهای ضروری برای نوشتن یا نقاشی کشیدن بچه ها در مدرسه. من از خاک رس، گرافیت و چوب ساخته شده ام. کودکان در مدرسه ابتدا یاد می گیرند چطور با من بنویسند. برای تیز کردن من از تراش استفاده می شود.
من برای همه افراد در زندگی بسیار مفید هستم، در دنیای مدرن امروزی انواع متفاوتی از مداد با رنگ های مختلف یافت می شود، شاید جالب باشد بدانید 20 سانتی متر از من می تواند تقریبا 26 تا 55 هزار کلمه بنویسد.
بد نیست تاریخچه من را بدانید، بعد از کشف ذخایر گرافیت در انگلستان دقیقا در سال 1564 من به وجود آمدم. از زمان به بعد آنقدر محبوب شدم که علاوه بر نوشتن برای رنگ آمیزی در نقاشی استفاده می شدم.
من در کارخانه ای که مداد تولید می کرد به دنیا آمدم. نام شرکتی که من را ساخته بود روی من چاپ شده بود. آرام آرام همراه با مدادهای دیگر بسته بندی شدم. پس از آن، من را به یک مغازه لوازم التحریر فرستادند.
یک روز بچه ای با پدرش آمد تا چند چیز بخرد. او یک جعبه مداد، یک تراش، یک پاک کن و یک خط کش خرید. چشمانش به قفسه ای که مدادهای زیادی از جمله من در آن نگهداری می شد افتاد. مغازه دار مارک من و چند تای دیگر را پیشنهاد داد. اما کودک من را انتخاب کرد، من بسیار هیجان زده شدم. بعد من را به خانه برد و چند روزی را در کمد تاریک گذراندم. یک روز کودک منو بیرون آورد و با تراش تیزم کرد و مرا درون جعبه مداد خود قرار داد و به مدرسه برد. من با پاک کن، تراش، خط کش و مدادهای دیگر در یک جا بودم. وقتی وارد اتوبوس مدرسه شدیم همراه با حرکت همه ما در داخل جعبه مداد تکان خوردیم، از دست پاک کن که روی من نشسته بود عصبانی شدم.
بالاخره وقتی به مدرسه رسیدیم، دوستش که کنارش نشسته بود پرسید: این مداد جدید است؟ چقدر قشنگ است؟ پسرک چند مطلبی با من نوشت، سپس من را دوباره درون کیفش گذاشت. روز اول به من خیلی خوش گذشت. پسرک هر سه روز یک بار مرا تیز می کرد. گاهی با من می نوشت، نقاشی می کشید یا حتی پشت کتاب هایش خط می زد. کم کم کوچکتر می شدم چون او بی وقفه از من استفاده می کرد. من در آخرین روزهای زندگی ام بودم. می دانستم یک بار دیگر که تیز شوم دیگر تمام میشوم.
نتیجه:
در کل، من زندگی شادی داشتم و هدفم که کمک به بچه ها برای نوشتن مطالب، کلمات یا نقاشی بود را برآورده کردم.
مطالب مرتبط با جان بخشی:
- انشا در مورد جان بخشی به کیف مدرسه
- انشا در مورد جان بخشی به صندلی
- انشا در مورد جان بخشی به طبیعت
- انشا در مورد جان بخشی به عینک
- انشا در مورد جان بخشی به کتاب
- انشا در مورد جان بخشی به دوچرخه
- انشا در مورد جان بخشی به درخت
- انشا در مورد جان بخشی به نیمکت مدرسه
- انشا در مورد جان بخشی به کفش
- انشا در مورد جان بخشی به جامدادی
- انشا درباره جان بخشی به فرش
- انشا درباره جان بخشی به قطره باران
- انشا در مورد جان بخشی به قابلمه
- انشا در مورد جان بخشی به قلم
- انشا در مورد جان بخشی به عروسک
- انشا در مورد جان بخشی به چنگال
- انشا در مورد جان بخشی به خورشید
- انشا در مورد جان بخشی به ساعت
- انشا در مورد جان بخشی به تخته سیاه
سلام من عرشیا۱۳ساله هستم.
متون بسیار خوبی داشتید. اما در بعضی جاها یا گفتاری مینوشتید یا نوشتاری این خیلی بد یا کلا نوشتاری بنویسید یا گفتاری.
ممنون.
اوم واقن
ووی مثل من
👍🏼👍🏼
خوب
من خدا را دوست دارم
7
عالی
خیلی چرده اصلا دو انشا هم داره
واقعا خیلی خوب بود
جالب نبود از متن ها و کلمات زیبا استفاده نشده بود
متنش زیبابود
جالب بود کلماتش زیبابود
بد بد بد بد بد بد بد بد 🤮🤢🤢🤮🤢🤢🤮
خیلی زیاده
بد نبود اما همش در مورد شکلش بود درانشاء اول
👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎👎
عالیه
ممنون
خوبه
بد نبود ولی به عنوان نو جوان ۱۳ ساله خوب بود🙏