علت بروز وسواس؛ تأثیرات وسواس بر زندگی فرد و درمان آن

آنچه در این مقاله میخوانید
وسواس، عقده، هیجان یا تکانهای است عصبی که به شکلی متوالی برخلاف میل بیمار از شکل ناخودآگاه به صورت خودآگاه درآمده و باعث ایجاد پالسهای عصبی خاص میشود تا در او ناراحتی و اضطراب برانگیزد و در نتیجه فرد برای رهایی از آن فشار عصبی، اقدام به انجام عملی خاص کند. مثل شستشوی مکرّر دستها یا شمارش چندبارهٔ پول یا کلمات و حروف و غیره. در جواب چنین حملهای معمولاً شخص میکوشد از آن بگریزد و آن فکر خاص را از ذهن خود بیرون کند یا آن را با عمل و فکر دیگری جایگزین نماید و البتّه آگاهی دارد که این وسوسهها مزاحم ذهن او هستند و برخلاف تزریق افکار، از خارج تحمیل نمیشوند.
دلایل بروز وسواس
هرچند دلایل ابتلاء به اختلال وسواس کاملاً شناختهشده نیست، اما موارد زیر تأثیر زیادی در ابتلاء به این بیماری دارد:
- تغییرات جسمی و بدنی؛
- محیط؛
- کمبود سروتونین؛
- سابقه خانوادگی، علل بیولوژیک یا ژنتیک
- زندگی پر از استرس.
- بر هم خوردن تعادل هورمونهای نوروترانسمیتر مغزی
تأثیرات وسواس بر زندگی فرد مبتلا
- اتلاف وقت
- عدم توانایی در تمرکز حواس و ایجاد حواسپرتی؛
- بازماندن از کارهای اصلی (ازجمله تحصیل علم و مطالعه و درس خواندن و به دنبال آن افت تحصیلی)؛
- خسته شدن ذهن و بیحوصله شدن فرد برای فکر کردن دربارهٔ موضوعات مهم و اساسیِ زندگی و تحصیلی؛
- مشکل در برقراری ارتباط و کاهش کیفیت زندگی.
علل و درمان وسواس
درمان وسواس
اکثر افرادی که مبتلا به اختلال وسواس جبری میشوند، در مراحل اولیه برخی از علایم این بیماری را بهطور خفیف تجربه میکنند و میتوان از تشدید علایم در برخی از آنها پیش از آنکه بهطور کامل دچار بیماری شوند جلوگیری کرد. درمان اختلال وسواس اجباری ازجمله درمان وسواس فکری شامل سه مرحلهٔ رواندرمانیِ شناختیِ رفتاری، رفتاردرمانی و دارودرمانی است. درمانهای رفتاری اختلال وسواس اجباری شامل رویارویی و جلوگیری از پاسخ (ERP) است. در مرحلهٔ پیشگیری از عادات، یک متخصص به فرد بیمار مبتلا به وسواس کمک میکند تا در بازههای زمانی طولانی و طولانیتری از رویارویی با شرایط استرسزایی قرار بگیرد که در آن احساس اجبار برای انجام کاری را میکند که استرس و اضطراب او را از بین میبرد. در این شرایط، بیمار اصطلاحاً با خود درگیر میشود و هرچهقدر که زمان میگذرد و او بیشتر به انجام آن کار احساس نیاز میکند، او همچنان در مقابل میل وسواسی ایستادگی میکند تا مرحلهای که دیگر هیچ اجباری برای انجام آن کار خاص احساس نکند.
نمونهٔ جالبی از درمان رویارویی و جلوگیری از پاسخ (ERP) درمورد بیماری اتفاق افتاد که حساسیت شدیدی به رنگ قرمز داشت. او در منزل خود، هیچ شیء یا وسیلهای به رنگ قرمز نگهداری نمیکرد و به هیچ وسیلهٔ قرمزرنگی هم دست نمیزد. پزشک روانشناس از او درخواست کرد تا گوشی تلفن همراه قرمزرنگش را بردارد و برای مدت ۱۰ دقیقه در دست نگاه دارد. بیمار در ابتدا از این کار خودداری میکرد. در مرحلهٔ بعد و وقتی با اجبار پزشک روبهرو شد، دست خود را بهسمت گوشی برد، اما نتوانست آن را لمس کند. پزشک در یک برخوردِ تقریباً خشن، او را وادار کرد تا به گوشی دست بزند. بیمار، چشمان خود را بست و به گوشی قرمزرنگ دست زد. در مرحلهٔ بعد، پزشک او را وادار کرد که گوشی را بردارد و در دست نگاه دارد. او گوشی را با زحمتِ فراوان برداشت و پس از لحظهای دوباره روی میز گذاشت، اما بر اثر اصرار پزشک، مجدداً آن را برداشت و با چشمان بسته، بهمدت ۱۰ دقیقه در دست نگاه داشت. با گذشت زمان، بیمار کمکم به در دست نگاه داشتن گوشی قرمزرنگ عادت کرد و یادگرفت که چشمان خود را هم باز کند و گوشی قرمزرنگ را بنگرد. این فرایند بهمدت ۳۰ دقیقه بهطول انجامید و از همین لحظه بود که بیمار مبتلا به اختلال وسواس اجباری، حساسیت خود به رنگ قرمز را از دست داد، و البته با توجه به اینکه مدتی نیز تحت دارودرمانی بود، تا حد زیادی بهبود یافت.
به گفتهٔ پژوهشگران و پزشکان، درمان رویارویی و جلوگیری از پاسخ در یک فرایند ۲۰ تا ۹۰ دقیقهای اتفاق میافتد و احساس اجبار برای انجام کاری که از اضطراب جلوگیری میکند، حداکثر ۹۰ دقیقه بهطول میانجامد؛ در نتیجه بیمار درصورتیکه بتواند ۹۰ دقیقه در برابر فکر وسواسیِ خود مقاومت کند، بر بخش اعظمی از بیماری خود غلبه کرده است.
درمان دارویی برای اختلال وسواس اجباری نیز یکی از مراحل مهم در فرایند بهبودی بیمار است. برای درمان اختلال وسواس اجباری از گروهی از داروها که اصطلاحاً آنها را مهارکنندهٔ انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIها) مینامیم استفاده میشود. این داروها مقدار ترشح سروتونین در مغز را افزایش میدهند. در مغز بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری، سروتونین بسیار کمی ترشح میشود یا مقدار ترشح شده توسط عصبهای پیش سیناپس جذب و نابود میشود.
این داروها همانطور که از نامشان پیداست، از بازجذب یا دفع سروتونین در مغز جلوگیری میکنند. این دفع در محل سیناپسها اتفاق میافتد یعنی جایی که سلولهای عصبی (نورونها) به یکدیگر متصل هستند. سروتونین یکی از مواد شیمیایی در مغز است که پیامهای عصبی را از یک نورون به نورون دیگر در طول سیناپسها منتقل میکند.
از این داروها در درمان افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات خلقی نیز استفاده میشود. SSRIها میزان تراکم سروتونین در سیناپسها را افزایش میدهند. آنها این کار را با جلوگیری از بازجذب سروتونین در سلول عصبی که یک پالس مغزی را منتقل میکند انجام میدهند. بازجذب سروتونین عامل پایان یافتن تولید سروتونین جدید است.
از جمله داروهای رایجی که برای درمان اختلال وسواس اجباری تجویز میشوند و در گروه SSRIها جای میگیرند، میتوان به فلوکستین (Fluoxtine)، سرترالین (Sertraline)، سیتالوپرام (Citalopram)،پاروکستین (Paroxetine) و اسیتالوپرام (Escitalopram) اشاره کرد. در درمان اختلال وسواس اجباری همچنین از داروییهایی چون اولانزاپین (Olanzapine) و رسپریدون (Respridone) استفاده میشود.
این گروه از داروها معمولاً بازخورد بسیار خوبی در درمان اختلال وسواس اجباری میدهند و اثرات جانبی بسیار کمی دارند. سردرد، کمخوابی، اسهال و هیجان از جمله اثرات جانبی این داروها هستند.
درواقع وسواس بیماری نیست،بلکه نوعی استرس ناشی از عدم کمبود عزت نفس است که آن استرس آرام آرام کهنه شده است و به سمت وسواس فکری آمده است و وسواس فکری را رو به سمت وسواس عملی آورده است، نمونه ی پیشرفته ی وسواس زمانی است که فرد علاوه بر افعال فکری و عملی، روی به وسواس گفتاری بیاورد.
روش های درمان وسواس
دیگر راههای درمان وسواس
- دارو: خوردن دارو فقط آن استرس را کنترل میکند و به هیچ عنوان وسواس را کاملا خوب نمیکند بلکه کنترل میکند وکانون توجه ذهن را از روی آن استرس برمیدارد.
- مواجهه شدن با وسواس(بی اعتنایی): لازم بذکر است که در نوع درمان فقط وسواس از بین می رود نه ریشه وسواس (استرس).
- حذف باورهای استرس زا و اتفاقات ترسناک (استرس زا)، بوسیله ی تکرار و نوشتن تلقین، حذف خاطرات و باورهای استرس زا از طریق هیپنوتیزم پیشرفته (همچنین بخوانید: چگونه خود را هیپنوتیزم کنیم؟ آموزش خود هیپنوتیزم درمانی در منزل).
- تقویت عزت نفس فردی
نمونههای وسواس
- ترس از میکروب و کثیفی
- اهمّیّت زیاد به نظم، دقّت و درستی
- نگرانی از اینکه کاری به خوبی انجام نشده باشد، حتّی وقتی فرد میداند که این مسئله صحّت ندارد
- ترس از افکار شیطانی و گناهکارانه
- فکر کردن تمام مدّت درمورد یک صدا، تصویر، کلمه یا عددی به خصوص
- نیاز به اطمینان مجدّد
- ترس از صدمه زدن به یکی از اعضای خانواده یا یکی از دوستان
نتیجه گیری
وسواس فکری مربوط به نگرانی از آسیب زدن به خود یا دیگران هیچگاه نمیتواند به تنهایی موجب شود که فرد رفتارهای آسیبرسان را انجام دهد؛ حتّیٰ میتوان گفت بیمار در چنین شرایطی بیشتر از افراد عادّی نگران سلامت خود و عزیزان خود است. بنابراین این بیماران در دستهٔ بیماران خطرناک طبقهبندی نمیشوند و درمان باید بر بهبود حالات روحی خود بیمار متمرکز باشد؛ مگر آنکه بیماری زمینهای دیگر مانند روانپریشی داشته باشد. این اختلال به راحتی قادر است تا زمینه اعتیاد به الکل و یا مصرف مواد مخدر را تا چندین برابر افزایش دهد. درمان آن با داروهایی نظیر فلوکستین و پاروکسیتین و سیتالوپرام که هورمون سروتونین مغز را بالا میبرند، انجام میشود و نیز روشهای رفتار درمانی.